‏نمایش پست‌ها با برچسب محمد زمان کلمانی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب محمد زمان کلمانی. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۸ بهمن ۲۴, پنجشنبه

واقعه کلمان در آینه سراج التواریخ

در کشور باستانی و قهرمان ما افغانستان عزیز ملیت ها اقوام و قبایل مختلف زندگی میکنند که همه آنان دارای افتخارات و عنعنات پسندیده مشترک بوده و در طول تاریخ کشور ما چون تن واحد در برابر تجاوز گران و زور گویان قیام کرده و از مناقع و سرزمین مشترک مان دفاع نموده اند و پا به پای کارو مبارزات شان از بین این ملیت ها مردان نامور و شخصیت های برجسته قرهنگی تبارز نموده که قبل قدر و باندگی مردم و وطن مقدس ماست.
فیض محمد کاتب هزاره یکی از این شخصیت های قابل قدر و قلم بدست افغان میباشد که باید از او با افتخار و سربلندی نام برد. آثار گرانبها و سود مندی را که کاتب موصوف از خود بجا گذاشته بیانگر حقایق و واقعیت های تلخ روزگار و به خصوص در دوران خودش و قبل از آن در کشور ما میباشد که در آثار دیگران کمتر سراغ میشود. فیض محمد کاتب هزاره از آن شخصیت های است که بدون هیچ نوع تبعیض وکم و کاستی در دوران امیر وقت تا حدود امکان واقعیت ها را تحریر کرده او از آنها یاد آور شده است، موصوف در پهلوی سایر وقایع که به خصوص در عهد سلطنت امیر عبدالرحمن خان به وقوع پیوسته او وقایع مربوط به مناطق پشه یی نشین لغمان، ننگرهار، کنر ها و کاپیسا نیز یاد آوری کرده و از پشه یی های نام برده که در نمطقه جاغوری غزنی یکجا با برادران ملیت هزاره و در منطقه شینوار با برادران شینواری زندگی کرده و با ستمگران و دست نشانده گان امیر مبارزه و مقابله کرده اند. درین جا صرف در مورد واقعه تاریخی سال ۱۳۰۳- ۱۳۰۴ هـ ق مطابق با 1885- 1886 م در کشور که بیانگر مظالم و کشتار های رژیم امیر عبدالرحمان خان و مقاومت مردم در برابر مظالم آن میباشد یاد آور میشویم که در اثر(سراج التواریخ) یاد آوری شده این واقعه عبارت از جنگ “کلمان” میباشد. کلمان دره و یابه عباره دیگر منطقه پشه یی نشین است که طرف شرق ولایت لغمان شامل قریه های کشردکا، کهو، گل آرام، لمټک، کلندر، بولام، گورجن، جنمیر، خورک، پارج، کولک لام(۱) و غیره بوده کر در هر قریه آن در حدود یکصدوبیست الی دوصد خانواده زندگی دارند(۲) چون کلمان بصورت عموم یک منطقه کوهستانی و صعب العبور بوده که در ارتغاعات بلند شرقی کشور قرار دارد بناً همین آب و هوا و طبعیت کوهستانی آن است که مردم این سرزمین را سرسخت و دلاور و پر غرور بار آورده که قبل از واقعه کلمان هیچ لشکر کشی و قدرتی آنها رامغلوب نکرده بود(۳) زمانیکه امیر عبدالرحمن خان  بر کرسی قدرت نشستاز یکسوبه خاطر تحکیم قدرت مطلق العنانه و از سوی دیگر به منطور گرفتن انتقام باداران خود از مردم دشمن شکن و قهرمان افغانستان که در جنگ دوم افغان و انگلیس از خود شهامت نشان داده بودند با بی رحمی به کشتن و تعقیب اشخاص با نفوذ شخصیت های ملی و رهبران واقعی مردم پرداخت. عصمت الله خان جبارخیل که وزیر داخله زمان سلطنت امیر شیرعلی خان و عضو مجاهدین ملی بود و در جنگ دوم افغان و انگلیس رهبری مردم لغمان را در محاذ خیبر نیز به عهده داشت از جمله این قربانیان امیر بود(۴). زماینکه موصوف دستگیر گردید برادرش عبدالمجید خان با تمام اهل و عیال خود و اطفالش که تحت تعقیب و پیگرد شدید رژیم شاهی قرار داشتند اولاً به منطقه کشموند و بعد به منطقه کلمان پناه برد. بنا به همین علت به نقل از سراج التواریخ: … سپهسالار غلام حیدر خان که به امر امیر با افواج خویش بعزم سرزنش مردم مذکور وارد چهار باغ لغمان شده بود روز هجدهم ماه محرم روی ستیز جانب ساو کلمان نهاد و همچنین از دگر جانب محمدشاه خان حاکم تگاب با دوهزار تن پیاده مسلح از مردم تگابی و یکهزار تن از مردم اشپی، اسکین، کوتی و کوه صافی براه افتاده… سپهسالار به مردم کلمان پیام های فرستاد تا فراریانی که در بین خود جاه و پناه داده اند با گروگان بزرگان خود به اردو آورده و خویش را پایمال نسازند. مردم کلمان که از یکسو از مظالم مطلق العنانی های امیر خود کامه آگاهی داشتند و از سوی دیگر این رژیم عصمت الله خان جبارخیل را که از اشخاص قابل احترام مردم منطقه بود دستگرو به قتل رسانده بودند بنابر عنعنه و غرور عالی افغانی شان عیال و اطفال عصمت الله خان جبارخیل را نخواستند به سپاه شاه تسلیم نمایند بنابران به پیام های میان تهی و فریبنده دست نشانده گان رژیم خود کامه امیر اطاعت نکردند که در سراج التواریخ چنین میخوانیم: …. مایک تن از شل و کل را جایز نمیشماریم که به رسم گروگان به کارگذاران پادشاهی بسپاریم چه جای بزرگانی که به گروگان داده شوند. امیر عبدالرحمن خان از این امر سخت بر آشفته شده شش ضرب توپ قاطری با یک فوج پیاده نظام از کابل مامور سرزنش و مطیع ساختن این مردم نموده تمام قبایل و مردم پنجشیر، نواحی جلال آباد و لغمان را فرمان داد که با مردم تگاب، اشپی، و اسکین که وارد آن سرزمین شده اند ملحق گردیده آنها را نیست و نابود سازند(۵) با وصف مردم کلمان به منظور اینکه در هنگام مقابله با سپاه پادشاه به پناه گزینان کدام آسیبی نرسد آنها را صحیح و سلامت از طریق مناطق پشه یی نشین ویگل، اریت، شماش، و چلس در منطقه قبایلی باجور رسانده و خود با سپاه شاهی در حالیکه از سه سمت وارد منطقه کلمان شده بودند به مقابله پرداختندو به سرکردگی مصطفی خان اعلان جنگ دادند…… همان بود که در اول ماه ربیع الاول جنگ سرسخت و خونین میان سپاه شاهی و مردم کلمان در گرفت . بسیاری تن از جانبین کشته و مجروح گشته و متحمل تلغات نگین شدند. بر علاوه آن زمانیکه سپاه شاهی وارد قریه جات میشدند به دستور بزرگان خویش اطفال ، زنان و کهن سلان را که به آنها روبروه میشدن از دم تیغ کشیده و به غارت ، چور و چپاول دارایی های مردم به قطع اشجار، درویدن حاصلات زراعتی ، و تخریب خانه های آنان پرداخته و به آتش میکشیدند ولی باوجود این همه مظالم و وحشی گری های سپاه امیر که منظماً از سه جانب وارد صحنه جنگ میشدند، نتوانستند به طور شاید و باید مردم کلمان را مطیع سازند زیرا آنها سرسختانه و مردانه وار به مقابله پرداخته و از خود دفاع مینمودند تا اینکه نیرو های امیر به فتح نسبی نایل آمدند و منطقه پائینی کلمان به خصوص کشر دکا را به تصرف در آوردند و خواستند از طریق مهاصره و مسدود ساختن راه های ارتباطی آنانرا از مناطق همجوارشان که باهم قرابت خونی و لسانی دارند جبراً به اطاعت وا دارند. از جانبی عده یی از ریش سفیدان و بزرگان نواحی کلمان را به قسم گروگان گرفتند و سپاه را دستور دادند تا دیگران را رهسپار کوه های کلمان کرده و آنها را که دستگیر میکنند تا نابود نکرده باز نگردند.  ……. با حصول این فتح حکمران جلال آباد که منتظر فتح و شکست بود به رسم خوشی شادی بیست و یک فیر توپ کرد. و مردم کشموند، بریکوت، بمبه کوت، لام کندا، ستن و همچنان بزرگان مناطق جتیلا، مندال ، لاج درک ، مشفه و تمام دره جات یاغستان یکی پی دیگر از طریق اطاعت نزد سپهسالار آمده مطیع و منقاد شدند. از روز اول محاربه تا اینحال چهل و چند تن از سپاه نظام مجروح و شانزده تن مقتول گشته چهل و چهار نفر از مردم ایلجاری زخمدار و ده تن کشته شدند. و آنگاه که نظم نسبی روی کار آمد و امور حکومت در بین مردم رواج گرفت بیست و دو نفر از مردم کشموند، دو تن از بزرگان وایگل ، چهار تن از مجگندول و دو تن از بریکوت را که مجموعاً چهل تن شوند با عیال و اطفال شان به رسم گروگان سپهسالار نگهداشه بود رخصت و مراجعت داد. در این اثنا به امر سپهسالار در موضع کشردکا که در دهن دره کلمان موقعیت دارد به اعمار قلعه شاهی پرداختند و اراضی کلمان را به دوصد تن از پیاده گانی که از محافظین این قلعه شاهی بودند سپرد و خود با دیگر سپاه از دهن دره کلمان کوچ کردند. با وصف تسلیم شدن مردم حکام محلی وقت بنا بر دستور باداران شان بمنظور بدست آوردن غنانیم و چور و چپاول اموال مردم دست به ظلم و تعدی زده با بهانه های گوناگون علاوه بر اخذ جریمه های نقدی و لت و کوب اشخاص ، از غارت گاوها، بزها ، سلاح ومهمات ، دارای ها و حتا از غارت کتاب و قران کریم هم دریغ نمیکردند که بعد برای باداران شان میفرستادند. از جانب دیگر چون رژیم شاهی امیر از مردم کلمان احساس خطر میکرد در فکر این بود که چگونه سران و بزرگان این قوم را فریب داده و در اسارت در آورند بناً از طریق حکام محلی از مردم کلمان بخصوص از بزرگان قوم دعوت به عمل آوردند تا از خصومت دست کشیده بیایند و خواسته های خود را از طریق جرگه و مشوره در میان بگذارند تا از این طریق سوی ظن و کدورت ازمیان برود، همان بود که بزرگان پاکدل و خوش باور کلمان بشمول سرکرده آنها مصطفی خان دعوت آنانرا پذیرفته وارد مذاکره و جرگه شدند، ولی گماشته گان امیر با استفاده و این سنت پسندیده مردم آنها را در محاصره گرفت و برای شان تفهیم نمودند که شما از آب و نان کلمان به کلی محروم هستید و نمی توانید به خانه و مناطق تان برگردید. از این رو عده یی از مردم کلمان با تمام عیال و اطفال شان از طریق جلال آباد به کابل و از آنجا به هرات ، میمنه و دیگر ولایات کشور فرار شدند(۶). در جریان راه شخصی بنام نورمحمد خان که از بزرگان مردم کلمان بود به نحوی از اسارت آنها فرار نموده و بعد از مدتی چند خود را به منطقه کلمان رساند. قلعه شاهی که برای پاسداران و نگهبانان حکومتی و در جریان جنگ آباد شده بود و بر مردم منطقه بر هیچ نوع ظلم دریغ نمی ورزیدند و از طرف دیگر چون بزرگان و اقارب این مردم را به حیله و نیرنگ در اسارت در آورده و بعضی شانر فرار نموده بودند همه منتظر انتقام بودند(۷). لذا هنگامیکه نورمحمد خان وارد کلمان شد طی زمان و فرصت کوتاه تعداد زیاد از مردم( کلمان) و (ساو) با او متحد شده و در سال ۱۳۰۴ هـ ق مطابق با 1886 م بر ملک الیاس که از همکاران امیر بود با همدستی و رهنمایی موصوف قوای نظامی امیر وارد کلمان شده و عده کثیر از مردم را به قتل رسانده و خود دوباره در کلمان جاگزین شده بود بر او حمله بردند و ملک الیاس را به قتل رساندند، بعد به طرف قلعه شاهی که در منطقه کشر دکا بود یورش بردند و جنگ شدید بین محافظین قلعه و هجوم آورنده گان در گرفت ولی با وصفینکه قوای دیگری نیز به کمک قلعه شاهی فرستاده شد اما در مقابل خشم و طغیان مردم قوای موصوف هم تاب مقاومت نیاورده یک افسر و دوصد تن از محافظین قلعه شاهی را به قتل رساندند(۸). وقلعه شاهی را از بیخ و تهداب با خاک یکسان کردند و نگذاشتند که آن محل و قلعه شاهی درد سرد دایمی برای مردم آن منطقه باقی باند.  …….. سپهسالار غلام حیدر خان که به کابل آمده بود به امر امیر با دو فوج پیاده نظام و شش ضرب عازم آن ولا شد و همچنان میر عطا خان را فرمان کرد تا یک فوج پیاده نظام را با چهار توپ در کنر گذاشته خود با تمام سپاه به جانب محل واقعه حرکت کند. همین بود که بعد از تهیه اسباب جنگ در روز نهم برج محرم به محاربه پرداخت و در طول این جنگ هزار و هشتصد تن از مردم کلمان را به رخته و به قتل رساند(۹).  مردم با شهامت کلمان جان و مال خود را قربان کردند مگر کسانیکه به آنها پنا برده بودند انها را به قیمت خون خود به جای امن رساندند. نه تنها سراج التواریخ بیانگر این واقعه و مقامت مردم کلمان در برابر مظالم نظام مطلق العنان امیر عبدالرحمن خان می باشد بلکه بر علاوه از واقعه مذکور به خصوص مردم شرقی کشور ما آگاهی کامل داشته که از آن داستان ها حماسه ها آفریده و درین مورد اشعاری هم به پشتو و پشه یی سروده شده است.
ماخذ:
۱- اطلس قریه های افغانستان ص ۶۴۵ .
۲- مجله آریانا شماره سوم و چهارم سال ۱۳۶۱ ص ۱۰۰ .
۳- تاج التواریخ ص ۱۷۷ .
۴- افغانستان در مسیر تاریخ ص ۶۱۸-۶۵۱ .
۵- سراج التواریخ ص ۴۸۰ .
۶- مجله فرهنګ مردم شماره (جدی و قوس) ص ۱۱۰ سال۱۳۶۱ .
۷- از گفته های بعضی از موی سفیدان کلمان و کسانیکه به هرات و میمنه فرار شده اند و همچنان از ادبیات مردم>
۸- تاج التواریخ ص ۱۷۷ .
۹- سراج التواریخ ص ۵۱۰ و ۵۱۷ .
 نوشته محمد زمان کلمانی / کتاب درمورد مردم و زبان پشه یی
چاپ به کمک مالی نورمحمد چمار 

۱۳۹۸ مرداد ۳۰, چهارشنبه

دخپلواکى دسلمې کاليزې په وياړدمشاعرې غونډه جوړه شوه


په دې غونډه کې چې دجمهوري رياست دلومړي معاونيت د دفتر له خوا دزمري په 27مه جوړه شوې وه،دجمهور رييس دلومړي مرستيال سترجنرال عبدالرشيد دوستم دپيغام له لوستلو وروسته دمشاعرې لومړنى شعردښاغلي محمد زمان کلماني وو چې په پشه يي او له پښتو او دري منظوم ژباړې سره وړاندې شو.

ددې ادبي غوندې په وروستيوکې چې په پښتو،دري،ازبکي،پشه يي اوترکمي ژبو پکې شعرونه وويل شول،دغونډې انانسرښاغلي عبدالمالک عطش په غوښتنه ښاغلى ګلنور بهمن خپله ارزوونکى وينا واوروله.په پاى کې دجمهوري رياست ددفتر دسرپرست شارق اونورومقامونو له خوا محمد زمان کلماني اوځينو نورو ليکوالو او شاعرانو ته دجمهوري رياست دلومړي معاونيت له خوا اهداء شوي تنديسونه او تقدير نامې ورکړل شول.

۱۳۹۷ آذر ۲۷, سه‌شنبه

کتاب پشه یی یکی از اقوام و زبانهای افغانستان

پشه یی یکی از اقوام و زبانهای افغانستان، نام کتابی است که محمد زمان کلمانی آنرا نبشته و در این اواخر به زیور چاپ آراسته شده است. در این کتاب که با مقدمه آغاز گردیده، در چهار بخش موضوعاتی چون، در مورد افغانهای پشه یی (شامل تاریخ و پیشینه، وجه تسمیه مناطق بود و باش و نفوس پشه‎یی‎ها) اقوام و طوایف پشه یی، لغمان و جغرافیه تاریخی آن و زبان و ادبیات پشه یی در آن گنجانیده شده است.
آقای کلمانی در قسمت از مقدمه این کتاب مینویسد: اینکه به اساس بعضی دلایل معلوم و یا نامعلوم قبل از این در مورد قوم پشه یی کسی چیزی نه نوشته و در بین شان این مفکوره تلقین گردیده که گویا این ها هویت و سابقه روشن ندارند، یا اینکه اینها را پشتون یا تاجک و یا قریش میدانند، این خود یک تلاشی است تا جلو شناخت و هویت اصلی آنها گرفته شود، در حالیکه اینها از باشنده گان اصلی و خیلی قدیمی آریایی نژاد منطقه شرقی افغانستان بوده و روابط خیلی نزدیک با مردم پشتون و تاجک کشور دارند. نویسنده در آغاز نامهای سی و سه قوم و سی و دو زبان افغانستان را یادآوری نموده و بعد به معرفی مفصل قوم و زبان پشه یی پرداخته است که قبل از این، معلوماتی به این گسترده گی وجود نداشت. پشه یی ها یکی از اقوام و ملیت های با هم برادر این سر زمین اند  که اکثراً در دامنه های جنوب سلسله کوه هندوکش از قسمت منطقه شتل و گلبهار گرفته تا حصۀ اتصال دریاهای پیج و کنر زنده گی کرده و ساحه اصلی و باستانی بود و باش آنها را تشکیل می نماید.پشه یی ها در طول تاریخ به نامهای الینا، پیشاچه، پیساکا، داردی، گندهاری، لغمانی، دهگان، کوهستانی، کافر، نورستانی و غیره یاد شده اند. پشه یی که نام قوم و زبان آریایی است از کلمه پاشا، پاچا و پادشاه گرفته شده و گفته میشود که چون در زمانهای گذشته شاهی از همین قوم وجود داشت که بعد ها مردم و زبان آن نیز به سبب ارتباط آن به آن شاه پاشایی خوانده شده اند.در قسمت نخست این کتاب تقریظ های معاون سرمحقق عبدالغفور لیوال سرپرست وزارت امور سرحدات و قبایل وقت، پوهاند دوکتور محمد حسین یمین، سمیع الله تازه، پوهنیار نورالرحمن ناصح استاد دانشگاه البیرونی و معاون سر مولف عبدالرزاق کوهستانی آمده که بر وزنه آن افزوده است.آقای معاون سرمحقق لیوال در بخش از تقریظ خود که تحت نام زمانۀ باز بیداری فرهنگی میباشد نوشته است: «باز بیداری فرهنگی که ما به آن اشاره کردیم، مردمان سرزمین افغانستان را به شناخت درست و علمی هویت شان وا میدارد که این خود تلاشی است برای رفتن به طرف تحول اجتماعی، که میتواند ملت افغان را به خود شناسی و بیداری ملی برساند، به باور من بنیاد های خرد اجتماعی از همین خود شناسی مایه میگیرند.وقت میگوییم افغانستان مجموعۀ از فرهنگ ها و قومیت های متنوع است، در حقیقت این رنگا رنگی باعث غنای فرهنگی، اجتماعی و تاریخی بوده که مایه افتخار معنوی برای مردم ما میباشد. در این جا بیدرنگ ضرورت آنرا حس میکنیم، که میباید بر بنیاد علوم اجتماعی جدید پژوهش های را آغاز کرد که تمام اقوام و اتنیک های افغان خود شانرا بهتر و بیشتر بشناسند، میراث ها و ارزشهای تاریخی - فرهنگی شان را بیابند و نقش های تازه و رنگین را بر مجموعۀ زیبایی میناتوری شده از قومیت های با هم برادر افغانستان بیفزایند.خوشبختانه دوست عزیز وارجمند من آقای محمد زمان کلمانی در همین راستا گامی دیگر برداشته و اینک شناختنامه قوم با وقار پشه یی را به زبان دری نیز تکمیل کرده اند. قابل یادآوری است که ایشان قبلاً این پژوهش را به زبان پشتو به نشر رسانیده اند و اینک نسخه اخیر را با اضافات و تکمله ها در زبان دری نیز آماده کرده اند.کار آقای کلمانی از چند لحاظ درخور توجه است، اول؛ منابعی که ایشان استفاده کرده اند بیشتر منابع تحقیقی وعلمی است. ثانیاً میتود تحقیق ایشان نیز بر اصل انتقادی، مقایسوی بیطرف و نگرش اکادمیک استوار است که میتواند اعتماد بر کار پژوهشی شان بیشتر سازد.»آقای پوهاند یمین نوشته است: «در این اثر خوب محترم محمد زمان کلمانی به وضاحت در زمینه ساحات مختلف این زبان، از قبیله های پشه یی جنوب شرقی، پشه یی های شمال غربی لغمان، پشه یی هایی کاپیسا و بدین گونه از لهجه های زیادی این نواحی معلومات داده است که هر کدام تاریخ حیات، چگونگی فرهنگ، رسوم وعنعنات آنان را احتوا کرده است. از اینکه تا هنوز در این زمینه اثر دیگری به این تفصیل و گسترده گی آفرینش نیافته است و محترم محمد زمان کلمانی این کتاب ارزشمند را در معرفی زبان پشه یی، لهجه ها، ساحات گوینده گان آن با استفاده از منابع معتبر فراهم آورده است، خدمت بزرگی را در شناسایی بخش مهم تاریخ کشور درین سال مان انجام داده است که مطالعۀ آن برای علاقمندان تاریخ میهن تمدنخیز ما از همیت بزرگی برخور دار است.»آقای تازه نوشته است: «محترم کلمانی صاحب بر علاوه ریشه یابی تاریخی قوم پشه یی و زبان پشه یی بر ساختار قبیلوی قوم پشه یی و محلات مسکونی آنها را نیز به مطالعه گرفته است که برای شناخت قوم مذکور به حیث یکی از اقوام برادر ساکن کشور ارزشمند میباشد.»در کتاب «پشه یی یکی از اقوام و زبانهای افغانستان» معلومات مفصل در مورد جنگ نامه درویش محمد خان غازی و نیز جنگ و فتح کلمان که از وقایع مهم کشور ما است و دیگران کمتر به  آن پرداخته اند، به تفصیل روشنی انداخته شده است.این اثر که مجموعاً ۲۰۰ صفحه دارد و توسط محمد قادر هوتا کلمانی کمپوز و دیزاین گردیده، به کمک مالی تعداد از فرهنگ دوستان به تیراژ هزار نسخه با قطع و صحافت زیبا در یکی از مطابع خصوصی کشور چاپ گردیده است.ما به مناسبت چاپ این اثر که ثمره تلاش نزدیک به سه دهۀ نویسنده است، به تمام فرهنگ دوستان کشور به ویژه مردم فرهنگ دوست پشه یی و خود نویسنده این کتاب آقای کلمانی تبریک گفته موفقیت های مزید برایشان خواسته و امیدواریم که این اثر به دسترس علاقمندان قرار گرفته و از معلومات پر بهای آن بهره مند گردند.محمدزمان کلمانی که در سال ۱۳۲۸ در محله کلمانی های قریه قچی حسن تال بغلان قدیم ولایت بغلان چشم به جهان گشوده، یکی از نویسنده گان و ژورنالیستان سابقه دار و شناخته شدۀ کشور است که به زبانهای دری، پشتو و پشه یی مینویسد و به پشه یی، پشتو و گاهی به دری شعر می سراید. تا حال حدود ۱۲ اثر مستقل چاپی داشته و صد ها عنوان مطالب تحقیقی، تاریخی و ادبی و شعرهای آن در بعضی روزنامه ها، مجله ها و نشریه های کشور انتشار یافته است.ضربیروزنامه انیس

این هم لینک پی دی اف  کتاب پشه یی افغانان

۱۳۹۶ تیر ۲۰, سه‌شنبه

د لغمان د قومونو په اړه ( محمد زمان کلمانی لیکنه )

لغمان د تاریخ په اوږدو کې د ملي علمي – څیړنیز سیمینار په مناسبت

لغمان زموږ د هیواد د ډېرو لرغونو ولایتونو څخه دی چې اوسنی مرکز یی د مهترلام ښار او تر شاوخوا یې د ننگرهار، کونر، نورستان، پنجشیر، کاپیسا او کابل ولایتونه پراته دي. په لغمان کې بېلا بېل وگړنیزې «اتنیکی» ډلې او ولسونه له خپلو ځانگړو ژبو سره شتون لري. که څه هم په لرغونو زمانو کې د لغمان وگړي د الینا په نامه چې ریښه یی د الینگار او الیشنگ د درو په نومونو کې چې نږدې ټول لغمان په خپلو غېږو کې نیسي، تر اوسه خوندي ده،(۱) یاد شوي خو بیا وروسته خلک او ژبه یې د لمگاني او یا لغماني په نامه چی ددغه ولایت نوم هم له همدی نامه څخه را پاتی دی یاد شوي دي. الینا د لرغونو ویدي قبیلو یوه ستره قبیله او د هغوی د مشر نوم وو چی په پشه یی کې د شین او سمسور معنا لری او هم لغمان چی د لرغوني لامگان او یا لمگان اوسنۍ بڼه ده ځایی، ده نشین او وطني خلکو ته وایی، ځکه لام چی د دری ژبی د (لان او لانه) معادل دی په پشه یی کې کلي ته او (گان) چی د نسب لاحقه ده خاوند او صاحب ته وایی.(۲)
د کوشاني شهزاده کیداره د نامه په اړوند کله کله په تیره د لغمان شمالی برخه د کتور او وگړي یی د کتوري په نامه هم یاد شوي دي.  له اوس څخه نږدی څلورنیمی پیړۍ د مخه د قاضی محمد سالم لخوا لیکل شوی، جنگ نامه یا صفت نامه غازی محمد خان درویش په نامه کتاب کې چی پکی د ۹۹۰ هجری قمری کال د لغمان په تیره د الیشنگ د دری او هم د الینگار د ځینو سیمو له (پشه یی) کافرانو سره د جگړی داستانونه راغلي، د هغه په لښکرو کې د غرغشتي، شینواري، هزارمیشي او د نورو د یادونې سربېره د لغمان د پشه یی، تاجک، لغماني، مندروړي، الیشنگي، الینگاري، راجایی او نورو قومونو نومونه هم راغلي چی د دوی په ملاتړ د هغه وخت له پشه یی کافرانو په وړاندی په جگړو کې برخه اخیستی وه. (۳)ډنمارکی انسان پیژندونکی فردیناند چی د کوچی پښتنو د ژوند سره د بلدتیا په خاطر افغانستان ته راغلی وو لیکی چی: «د لغمان اوسني اوسیدونکي د قومي په لحاظ سره گډوډ دي، په دغه سیمه کې درې توکمه اوسیږي، یو توکم یی په پشه یی خبری کوی او نور دوه یی په پښتو او تاجکي گړېږي. د لغمان په غرنیو برخو کې قومي جوړښت لا په ځای پاتې دی مگر په هوارو برخو کې بیخي تغیر خوړلی دی.»(۴)
په هره توگه اوس په لغمان کې د پښتون، پشه یی، تاجک، گوجر او نور توکمونه شته او څنگه چی «د لغمان خلک ډېر پوه، چالاک او زړه ور خلک دي او د زده کړی او پوهی شوق په لغمانیانو کې ډېر دی او لغمان په ټول هیواد کې لمړنۍ حکمرانۍ وه چی لیسه یی درلوده.»(۵)، په همدی توگه ټول د یو تن د غړو په څیر په خپلو کې د ورورولی او د مینی او محبت څخه ډک ژوند تیروی او پر خپل لغماني توب ویاړي.
ددې لپاره چې د لغمان څه چی آن د افغانستان په کچه د قومونو او د ژبو دقیقه او یا حقیقت ته نږدی احصایه نشته، نو گرانه ده چی د لغمان د قومي ترکیب په اړه دقیقه احصایه وړاندی شي، له بله پلوه دا چې پشه یان خپلو پښتنو او تاجکو ورونو ته ډېر درنښت قایل دي او ځان ورسره یو او نږدی گڼي. له همدی له امله زیاتره ځانونه د پښتنو او تاجکو اړوند قومونه معرفی کوی او په اسنادو کې زیاتره د پښتنو او تاجکو په نامه ثبت شوي دي. د مثال په توگه په یوه لیکنه کې زموږ یو نامتو لیکوال او څیړونکی چی خپله هم د لغمان د مرکز اړوندو کلیو څخه دی پشه یان یی یوازی د لغمان د مرکز د پشه یی په کلي او څه یی د الیشنگ د درې د دولت شاه په ولسوالی کې ښودلي دي.(۶) یو بل لیکوال د لغمان د قومونو په اړه د خپلی لیکنی په یوه برخه کې راوړي چی «د غیر غلجی پښتنو له ډلې څخه د خپل شمېر له مخی ساپي د یادولو وړ دي. د لغمان په ولایت کې ددوی شمېر ۴۰ اعشاریه ۱ زرو ته رسیږي... ساپی په درېیو اداري واحدونو وېشل شوي دي. مهترلام کې ۹ اعشاره ۱۰ زره تنه، الینگار ولسوالی کې ۲۵ اعشاریه ۶ زره تنه او الیشنگ ولسوالی کې ۴ اعشاریه ۲ زره تنه ژوند کوي.»(۷) حال دا چی د الینگار ولسوالی اړوند د ساپیو یو کلی هم شتون نه لري او دا ټول څه باندی پینځه ویشت نیم زره تنه هغه پشه یی وگړي دي چی شینگنک قبیلی پورې اړه لري او دا زما د مخکینی خبری او یا ادعا یو ښه ثبوت کیدای شی.
په هره توگه اوس په لغمان کې دغه قومونه او خیلونه ژوند کوي.۱ – پښتون قوم: پښتون چی د آریایانو د پکت د قبیلی له نامه او یا له پښت او پښته یا پښتۍ له نومونو څخه اخیستل شوی برېښي، د لوړو سیمو اوسیدونکی، باهمت او غښتلي په معنا راځي. پښتانه چی آریایان او د افغانستان د لرغونو قومونو څخه دي د لغمان د مرکز او د قرغه یی ولسوالۍ په زیاترو کلیو د الینگارولسوالۍ په سمه دره، د الیشنگ ولسوالۍ په ښکتنیو کلیو او د پادپښ په ولسوالیو کې ژوند کوی او له دغو لاندی قبیلو، خېلونو او طایفو څخه عبارت دي:صافی، چی وایی د دوی اول نیکه د قندهار د غوړی مرغۍ څخه راغلی دی او ددوی نسبي سلسله د پښتنو په قومونو کې درانیو باندي گډېږي او د ودیر، گربز او مسود په نامه څانگی لري. خو ځینی نور بیا وایی چی دوی گنداری او د پېښور ددرې اصلی اوسیدونکي دي چی د اسلام له راتگ سره د جگړو په پایله کې له خپلی سیمی ایستل شوی او د کونړ له سیند څخه په تیرېدو د کامه او کاتر (کافرستان) او د کابل سیند تر څنگ په درو کې تر تگاوه پورې له خپلو هم توکمو سره اوسیدلي دي.(۸)صافی زیاتره د لغمان د مرکز اړوند د عمرزیو په کلی او هم په نورو کلیو او ولسوالیو کې هستوگن دي. د عمرزیو صافي وگړی د خیر محمد بابا، عبدالحمیدبابا او ابراهیم بابا له اولادونو څخه دي.ساک یا سهاک چی د لغمان په مرکزي سیمو کی اوسیږي د موسی خیل او شمشیران خیل په نامه طایفی لري.تره خیل په قرغه یی او نورو ځایو کې او رستم خیل په ارمل او نورو سیمو کې ژوند کوی.خروټي د عمرزیو تر څنگ او هودخیل ، عبدالرحیمزی، ابراهیم خیل او خیرو خیل په قرغه یی ولسوالی کې اوسیږي.جبارخیل او بابکرخیل چی د خانانو په نامه خلک ورته ډېر احترام لري او لوی لوی مشران یی تېر شوي دي په ترتیب سره د قرغه یی او الینگار ولسوالیو کې اوسیږي.هزار میش په ترگړو کې میشت دي او تره کي کوچیانۍ ژوند لري.ناصر په مندراوړ کې اوسیږي، میچن خیل چی ملنگ ډوله خلک دي، اکاخیل، محمدزي، عمرخیل، اوریاخیل، وردک، علی خیل، محمد خیل او نور، هغه پښتني قبیلې، خیلونه او طایفی دي چی د لغمان په مرکز او میرعلی خیل یی د بادپښ په ولسوالی کې ژوند کوي.په همدی توگه نیازی، اړوکي، اسماعیل خیل او الکوزي چی د الینگار په ولسوالی کی هستوگن دي د لغمان د پښتنو له مهمو قبیلو څخه گڼل کیږي چی ټول په صافه او نگه پښټو ژبه خبری کوي.(۹) داسی ښکاری چی د الینگار اړوکي د دغه سیمی اصلی اوسیدونکي وي، ځکه دوی ددغه سیمی سوم پشه یی قبیله هم اړوکي بولي، خو برعکس د سوم قبیله بیا وایی چی اړوکی سوم او زموږ څخه مخکی مسلمان شوي دي. د اړواکي په نامه پشه یی طایفه، چی د نیم په نیم واک لرونکي معنا لري اوس هم د کشموندي شینگنک په پشه یانو کې شته. خو اوس د اړوکي قبیله چی پخواني کتابونو کې په همدی نامه یاد شوی، زیاتره ځانونه الکوزي گڼي چی د افغانستان د سهیل لویدیځ سیمی اصلی اوسیدونکي دي. په همدی توگه زموږ د لغمان نیازي پښتانه، کلماني او د شینگنک پشه یی قبیله نیازي گڼي، خو بل خوا شینگنک پشه یی قبیله بیا وایی چی د الینگار د نیازیو ځینې وگړي په اصل کی شینگنک پشه یی دي. چی دا او داسی نور نظرونه ددی واقعیت ښکارندوی دي چی د لغمان خلک په خپلو کې ډېر سره گډ او نږدی شوي او که د ژبې خبره نه وي نو توپیر یی ډېر گران کار دی.۲ – پشه یی  قوم: پشه یی نوم چی د پاشا یعنی پاچا او پادشاه او همدارنگه له پشی څخه چی دیوال او پښتۍ ته وایی اخیستل شوی ښکاري، د واکمن او پیاوړي په معنا راځي. پشه یان چی د لغمان اصلی او لرغوني اوسیدونکي دي اوس مهال د الیشنگ، دولت شاه او د الینگار ولسوالیو زیاتره اوسیدونکی جوړوی او هم یو څه یی د لغمان د مرکز او د قرغه یی ولسوالۍ اړوند ځینو سیمو او کلیو کی میشت دي او په خپلو کې په بېلا بېلو قبیلو، خېلونو او طایفو ویشل شوي دي. د لغمان د پشه یانو له مهمو قبیلو، خېلونو او طایفو څخه یو یی «سوم» دی چی د سوما د گل بوټی له نامه څخه اخیستل شوی نوم دی چی د الینگار په ساو دره د نورلام صاحب په زیاتره کلیو، سالاب دره او د تگ درې په زیاترو برخو او نورو کلیو کې اوسیږي.
شینگنک چی د غښتلي او ښکرور په مفهوم دی د الینگار ولسوالی د کلمان په کلیو، د نورلام صاحب د درې په وت او د مرکزي برخی په څو کلیو، منگو، د تگ په هیبت لام، د نیازو په کلټک، د قرغه یی ولسوالۍ د کشموند او اومیړ په ټولو کلیو او د لغمان د مرکز په گلارام کې ژوند کوی چی دغه شینگنک پشه یی قبیله د کلماني، منډالي، کهووال، کشموندي او منگووال په خېلونو وېشل شوي چی بیا هر یو یی بېل بېل طایفې او ریښې لري، په همدی توگه د سوم قبیله په لغمان کې په دمېنج یا پریانه وال، ساده مېنج یا ساوي، کنده گلي، تگي او سالاوي طایفو ویشل شوي چی بیا هر یو یی په بېلا بېلو خېلونو او طایفو باندی یادیږي.ماسلواني هم د پشه یی د مهمو قبیلو څخه ده چی پخوا ډېره وه خو اوس په تېره د سوم او شینگنک په منځ کې خال خال کورونه لری، ځکه دوی د ځینو لاملونو په سبب پخوا له دغی سیمی څخه شاوخوا سیمو ته تللي دي.په همدی توگه د رېن او پشگري قبیلی چی د الیشنگ ولسوالۍ په سایگل، گونپال، شمکټ، مایل، شامیا، نجیل او نورو کلیو او د بادپښ ولسوالۍ په وچ شمکټ کې ژوند کوي. دغه د رېن او پشگري طایفی د الیشنگ او دولت شاه د ولسوالیو په بېلابېلو کلیو کې  په بېلا بېلو نومونو یادېږي.دل بیک یوه بله لویه زړه وره قبیله ده چی د الیشنگ ولسوالی په ماسموت، ټپکال، بمبۍ، نویا، پاسینۍ کاسیگر یا دوردوري، منجان، جمشیرآباد، کرنج او نورو کلیو کې اوسیږي.شاماني یا شاماکاني چی د پشگري خلکو سره نږدی دي د نجیل تر څنگ قلا نومي کلي او هم د میل د دری په شمیان او نوړي کې اوسیږي. دغه خلک د اوسني شمرام دري ژبو خلکو ورونه دي چی له هغه ځایه د اسلام د راتک په مهال بې ځایه او بیا په وروسته د اسلام په سپیڅلی دین مشرف شوي دي.
دولت شاهي پشه یی قوم، د دولت شاه ولسوالۍ په بېلا بېلو کلیو کې اوسیږي چی د شوناکاني، زاربکاني، خوشیاني، شادبکاني، بکیاني او حمیند په نامه طایفی لري. تره باوو او همیند او په همدی توگه چنډالي او دگړاني قبیلی چی بیا هر یو یی په بېلا بېلو طایفو باندی ویشل شوي دي، ویس او مورا چی د پشه یی کلیو او قبیلو نومونه هم دي او په نورو خیلو هم ویشل شوي دي او هم په تمبله کې د بوچیاني او گونپالي په نامه او په گډیاله کې د دنگیاني او پتیاني په نامه طایفی شته چی د دولت شاه ولسوالۍ په ځینو کلیو او هم د فراجغان درې په ځینو کلیو کې اوسیږي او ځینی یی په دری ژبه خبری کوي. په همدی توگه د الیشنگ په سمه دره کې د منجاني، ډنگټيي، صدیقیان، جمشیري، غازی آبادي، شمشه خیلی، نجیلي، سخی خیل او داسی نور قبیلی چی د کلیو نومونه هم دي شتون لري، چی بیا په دوی کی بېلا بېل طایفی او خېلونه شته چی ټول په پشه یی ژبه خبری کوي.لغماني او چارباغی پشه یان: دا د لغمان هغه اصلی او پخواني اوسیدونکي دي چی په هماغه لمړیو کی د سلطان محمود غزنوی د واکمنۍ له مهاله او له هغه څخه وروسته د اسلام په مقدس دین مشرف شوي او د خپلو لرغونو قبیلوي نومونو او قبیلو سره بی اړیکی پاتی شوي دي. دغه خلک تل د تاریخ په اوږدو کې ددغی سیمی مشران او واکمنان پاتی شوی، ځکه په ځینو حساسو شیبو او مرحلو کی د غرنیو پشه یی قومونو او قبیلو ملا تړ یی هم له ځانه سره لرلی دی. لغماني پشه یان په الیشنگي، پشه یی وال، گنجاوڼي او ده زیارتي یا شیخانو باندی ویشل شوي دي. په دغو خلکو کی ځینی د خانانو او ملکانو په نامه هم یادیږي چی تر دی وروستیو پوری د خلکو د احترام وړ پاتی شوي دي. دغه خلک چی د الیشنگ، گنچاوڼ، پلوټه یا ډیوه، ده زیارت، قلاچه، پشه یی، ده مریم، ده ملخ، د عمرزیو په دنده او نورو کلیو کی اوسیږي اوس هم ځینی یی په پشه یی خبری کوی او پوهیږي. د ترگړیو زیاتره خلک چی په پښتو او دری ژبو گړېږي د لطف الله خیلو په گډون له دوی سره لرغوني قومي اړیکی پالي.چارباغي پشه یان د چارباغ په قلعټک، د قلعټک په نو آباد، پتورگمبه، کلالان، اده پوره، اړوا، نجاران، پاچا کلی او سرخابي کلیو کی اوسیږي او په پشه یی خبری کوي، چی د سیمی تر ټولو پخواني او اصلی اوسیدونکي دي. ددغی سیمی خلک په درې واړو ژبو چی دری، پښتو او پشه یی دي پوهیږي.په دغو خلکو کې ستر لیکوالان، دولتي مشران، سیاستوال، نامتو شاعران او هنرمندان تېر شوي دي.(۱۰)۳ – تاجک قوم: تاجک چی په پشه یی کی تاج جېک یعنې تاج اېښودل له کلمی اخیستل شوی تاج اېښودونکي یا تاج گزاران او تاج دار په معنا راځي چی دا نو د لرغونو آریایانو د شاهانه دود یعنی د تاج اېښودلو د دود له نامه څخه پاتې شوی دی. په لغمان کی د تاجکان هم اوسیږي چی په دري ژبې خبری کوي او د لغمان ولایت د مرکز اړوند په گمیین، ده بغلک، الیشنگ، حیدرخاني، چهاردهي، رهین، اسلام آباد، شمرام، ترنگ او نورو کلیو، د دولت شاه ولسوالی په فراجغان او د قرغه یی ولسوالۍ په ځینو کلیو کی ژوند کوی. د لغمان تاجکان او دری ژبي له پشه یانو سره قومي اړیکی پالي او خپل هډ او قوم یی بولي او پشه یان هم بیا پدی باور دي چی د لغمان زیاتره دری ژبي د دوی له قومه او هغه پشه یان دي چی تر نورو ړومبۍ د اسلام په سپیڅلي دین مشرف شوي او له زمانی له تېرېدو سره یی فارسی ژبه خپله کړی ده. دا واقعیت د لغمان په اړه عمومی معلومات تر سرلیک لاندی په یو مطلب کی هم راغلی او لیکي چی «د لغمان ځینو فارسی ژبو احتمالا تر څو پېړیو وړاندی مودی پوری په پشه یی ژبه خبری کولی.»(۱۱) ، چی اوس هم په دغه سیمه ییزه فارسی ژبه کی د پشه یی ژبې ډېر اصطلاحات او لغاتونه خوندي دي، چی دا هم ددغو قومونو د یووالي او د ریښتیني ورورولۍ یوه ښه بېلگه ده.
۴ – گوجر قوم: گوجر قوم د لغمان ولایت په ځینو غرنیو سیمو کی په تیت او پرک ډول نږدی له دوو پېړیو څخه را پدیخوا میشت شوي، په گجري ژبه خبری کوی او د مالدارۍ په چارو بوخت دي.۵ – اهل هنود: دغه خلک پخوا په لغمان کی ډېر وو او زیاتره د ترگړي، الیشنگ، منروړ او د چارباغ په بازارونو او ښارونو کې اوسېدل او اوس هم کورونه، ځمکی او دوکانونه یی شته، خو زیاتره یی د وروستیو څو لسیزو جگړو له امله نورو ځایونو ته تللی او ځینی یی لا پخوا د اسلام په مقدس دین مشرف شوي دي.۶ – سادات، عرب، میاگان یا صاحب زاده گان، صدیقیان، سواتیان، نورستانیان، ریکاگان او د ځینو نورو قومونو ځینی کورنۍ د لغمان په ځینو برخو کی ژوند کوی چی خپلی اصلی ژبی یی له لاسه ورکړي او په پښتو، پشه یی یا دری ژبو خبری کوی.پاتی دې نه وي چی دغه زیاتره یاد قومونه، قبیلی او طایفی په نورو ولایتونو کی هم شته او له یو بل سره پېژندگلوي او اړیکی لري.د ځینو سرچینو له مخی په لغمان کې پښتانه په سلو کې ۵۸، پشه یی په سلو کې ۳۳ او تاجک په سلو کې ۹ او همدارنگه د ځینو نورو منابعو له مخی پښتانه په سلو کې ۵۱، پشه یی په سلو کې ۲۷ او تاجک په سلو کې ۲۱ ښودل شوي دي(۱۲) او همدارنگه ځینو نورو پښتانه ۷۳ فیصده او پشه یان تردې هم کم اټکل کړي، حال دا چی ځینو بیا پشه یان ۷۵ فیصده هم ښودلي دي. خو تر کومه چی ما د شپږو کلونو په موده کې له نږډی څخه ددغه ولایت زیاتره سیمی او کلي لیدلي او ددغو کلیو قومي او ژبني ترکیب او د مرکزي احصایی د نفوس د شمېر په پام کې نیولو سره کومه نتیجه چی می ترلاسه کړی، په لغمان کې په تقریبی توگه په سلو کې د ۴۰ په شاوخوا پښتانه، په سلو کې ۴۰ په شاوخوا پشه یان او په سلو کی د شلو په شاوخوا تاجکان او نور واړه قومونه شتون لري چی گومان کوم دا به حقیقت ته ډېر نږدی اټکل وي، ځکه په لغمان کی د ولایتی شورا لپاره په لومړني ټاکنو کې چی د امنیت په فضا کی او نسبتا په بې پری، سرتاسری او منصافانه ډول ترسره شول د بریالي استازو اکثریت «له نهو کسایو څه پنځو تنو» پشه یی قوم پورې اړه لرله چی له همدی امله په لومړي کال کې یو تن یی د ولایتی شورا رییس، بل یی معاون او یو بل یی مشرانو جرگی ته وروپېژندل شو، چی دا هم په لغمان کې د پشه یانو د ډېروالي استازيتوب کوی.
پاتی دې نه وي، ددې لپاره چی لغمان یو گڼ مېشته سیمه او د کرنیزو ځمکو ساحه یی کمه ده نو د تاریخ په اوږدو کې له دې ځایه گڼ شمېر کورنۍ د افغانستان په دننه بېلابېلو سیمو او آن بهرنیو هیوادونو ته کډوال شوي او په هر ځای کې د لغماني په نامه خپل هر راز وړتیا یی ښودلی او مطرح شخصیتونه ترې جوړ شوي دي.

 منابع او ماخذ:

۱ – د افغانستان لنډ تاریخ، دریم مخ، د پوهاند عبدالحی حبیبی لیکنه، پښتو کوونکی عبدالحی بېنوا.

۲ – د افغانستان جغرافیایی قاموس، پنځم جلد، ۱۷۵ مخ او هم د افغانستان ژبی او توکمونه، ۱۴۷ مخ، د دوست محمد دوست لیکنه.

۳ – تارا، د سرحدونو او قبایلو د چارو د وزارت نشراتي ارگان، د ۱۵/ ۴/ ۱۳۸۷ گڼه، ۴ – ۵ مخونه.

۴ – د افغانستان ملی ژبه او ادب، مخ ۱۴، لیکونکي استاد اسلانوف او میرمن گراسیمووا، مترجم معتمد شینواری.

۵ – د افغانستان جغرافیایی قاموس، پنځم جلد، ۱۷۷ مخ.

۶ – د ټول افغان ویپ پاڼه.

۷ – د افغانستان برخلیک او ختیځ پښتانه، کال ۱۳۷۷ هجری لمریز، مخ ۷۹، پیښور چاپ.

۸ – نژاد های افغانستان، صفحه ۸۰، نویسنده: میجر.جراح ایچ.دبلیو.بیلو، جنوری ۱۸۸۰، برگردان دوکتور لعل زاد.

۹ – ټول افغان ویب سایت، دکتور محمد سعید (سعید افغانی) لیکنه چی د محمد ظاهر الینا لخوا د تارا نشریی په ۱۳۰ گڼه کې خپور شوی دی.

۱۰ – په دې اړه زیاتره معلومات د پشه یی افغانان له کتاب څخه چی د محمد زمان کلماني لیکنه او په کال ۱۳۸۹ هجری شمسی کی د اطلاعات او فرهنګ وزارت لخوا چاپ شوی ترلاسه کړي دي.

۱۱ – دآماج انترنتی سایت.

۱۲ – له پورتني یاد سایت څخه. 

۱۳۹۱ دی ۲۲, جمعه

پشه يي دختيزې سيمې لرغونى قوم اوژبه (محمد زمان کلمانی)


ننګرهار دتاريخ په اوږدوكې دسيمنار په مناسبت دمحمدزمان کلمانی  لیکنه: زموږوياړلى هېواد لرغونى آريانا، دمنځنيو پيړيو خراسان اواوسني افغانستان په خپله غېږه كي ډيرو توكمونو، قومونو او ژبو ته ځاي وركړي، روزلي او په دي وروستيوپېړيوكي ټولوته يې دافغان دنوم وياړ ورپه برخه كړى دى، داپه دې معنا چې افغانستان دټولو افغانانو ګډ كوردى، دلته پښتون،تاجك، هزاره، ازبك، پشه يي، تركمن، بلوچ، نورستاني، پاميري، ايماق، ګوجر، عرب، براهوي، قزلباش، ګواري، پراچي، هندكيان، مغول او نورقومونه اوهم دپښتو، دري، ازبكي، پشه يي، تركمني، بلوچي، نورستاني، براهوي، هندي، ګوجري، ګوارباتي اوداسي نورې ژبې شتون لري. دغه ټول افغاني قومونه له لرغونو زمانو اودپيړيو، پيړيو څخه را په دې خوا په خپلوكې دوروڼوپه څېر سره اوسېدلي، په خوښيو او غمونو كې يې ګډ دريځ لرلى او دافغاني فرهنګ په بډاينه كې يې ستررول لوبولى دى.
له دغو يادوافغاني قومونو او ژبو څخه يو هم پشه يي قوم او ژبه ده چې دهېواد په ختيزه برخه كې په تېره دهندوكش دغرونو په جنوبي لمنو، دكابل سيند په شمالي برخو،دپيچ اودكونړ دسيندونوديوځاي كېدو له سيمي څخه نيولى ترګلبهاره پورې دكونړ، ننګرهار، لغمان، نورستان اوكاپيساپه ولايتونو اوهم دهيواد په ځينو نورو كليو، درو اوښارونوكې دخپلو پښتنو، تاجكو،نورستاني اونورو  وروڼوقومونو  ترڅنګ او آن په ګډه سره اوسېږي.
داچې ننګرهار يومهم ولايت دى او دتاريخ په اوږدوكې زياتره زموږ دهېواد دختيزې سيمي يا دمشرقي، دپخواني لمغاناتو او هم دلرغوني ګندهارا دمركز په توګه پاتې شوى او ادينه پور (سلطان پور) هډه او جلال آباد ښارونه يې پلازمېنې وې اودستر پښتون قوم دشينوارو، مومندو، خوګياڼيو اونور بېلابېلو قبيلو اوتاجكانو تر څنګ دپشه يانو زيات وګړي هم په همدې سيمه كې ميشت دي، نوپرځاي ده چې دننګرهار په دې پرتمينه غونډه كې ددغه قوم اوژبې په اړه هم يوڅه رڼاواچول شي.
پشه يان له هغه آريايي افغانانوڅخه دي چې دلرغوني بلخ څخه دلومړني كوچيدنې نه وروسته له پيړيو پيړيو څخه را په دې خوا په همدغه اوسني سمسوره سيمه كې اوسېدلي او دخپلو لرغوني آريايي مخ كېنيانو كړه وړه اوفرهنګ يې ترنورو زيات په خپلو كې خوندي كړى اوترننه يې موږ ته رسولى دى. داروښاد سر محقق دوست شينواري دليكنې په تاييد دتاريخ په پاڼوكي داسې شېبي نه شوميندلاي چې پشه يي ولس له خپلې موجوده ښكلي شاعرانه غرني ټاټوبي څخه جلاوښيي.(۱)
دريګ ويد دسرودونو(۱۴۰۰ م ق ) اونورو موثقو اسنادو اودلايلوله مخې پشه يان اوځيني نور، په لرغونو زمانوكې دالينا په نامه چې دهغه وخت دلسو آريايي قبايلو په جګړه كې يې ځليدونكى مقام لرلى يادشوي اوله هماغه زمانې څخه راپه دې خوادالينګار، اليشنګ اواله ساي په درواودهغوى په شاوخواسيموكې اوسيدلي دي، چې ريښه يې تراوسه په دې نومونو كې چې زياتره يې اوس هم پشه يي ميشتې سيمې دي خوندي ده.
الينا چې دهغه وخت ديوې آريايي قبيلې اودمشرنوم وو، په پشه يي كې دسمسور معنا لري اود”يما“ په څېريو مذكرنوم دى.
پشه يان په لرغونوزمانوكې داليناڅخه پرته دداديكا، داردي، لمګاني، لمغاني،دېګان،دهګان(ديګانو)  كوهستانى اوآن په دې وروستيوكې نورستاني، شاړي،خاړيګااونورونومونو يادشوي چې زياتره يې سيمه ييزاو جغرافيايي نومونه دي چې دنوروله خوا سيمه ييزو لهجوته كارول شوي دي.دبيلګي په توګه ځينې د پشه يي جنوب ختيزه لهجه چې دلغمان په مركز، الينګار، قرغه يي، دننګرهار په ښېوه اودره نوراودكونړ اونورستان په ځينو ځايونوكې كارول كيږي دلغماني ياديګاني اوديكانوپه نامه يادوي.دننګرهار پشه يان اوس هم پشه يي ژبي ته ديګاني اولغمانى اوپه كونړكې ورته دېگاني ياديګانو وايي.
دكابل سلطنت بيان نومې كتاب كې پشه يي ژبه دلغماني، دېګاني اوكوهستاني ژبې په نامه يادې كړي اوويلي چې لغمانيان ياديګانان پخوا كافران ووچې وروسته يې داسلام دين منلى دى. ددې كتاب ليكوال وايي چې ګومان كوم دكابل دكوهستان اوسيدونكي هم له همدغه اصل څخه وو(۲)
دحيات افغاني نومي كتاب كې هم ديګانان دكونړ او لغمان اوسيدونكي بولي اووايي: دېګانان په هغه ژبه خبرې كوي چې دبابرپه تاريخ اوطبقات اكبري كې لغماني ژبه بلل شوې(۳)
دايرﺓ المعارف فارسي نومي كتاب كې دافغانانو سره دتماس نيولو په ترڅ كې راځي چې د افغانستان دهندو آريايي له مهمو قبايلو څخه پاشايي قبيله ده چې سيمه ييزنوم يې دهګان دى اودكابل په كوهستان اودكونړ درې په لاندنيو برخوكې ميشته دي(۴)
شاړې دپشه يې ژبي يوازي يوه كليمه ده چې دشاړيك (تلل) له مصدر څخه اخيستل شوى اود(ځۍ) معنالري اوخاړيګاهم ددې په خاطر چې ځينې په تېره دلغمان دمركز پشه يان د(ش) پرځاي (خ) كاروي له همدې امله ورته خاريګاوايي.
ددې په خاطر چې پښتانه، تاجكان اوپشه يان آريايي قومونه دي اوكه ددوي ژبې په پام كې ونه نيول شي آن توپير يې هم يوستونزمن كاردى له همدې وجي كله كله ځيني څيړونكي پشه يي قوم دپښتانه دقوم يوه څانګه بولي او كله هم پشه يي تاجكان اوددري ژبې كوهستاني لهجه ګڼي،چې كېداي شي دغه پشه يي قوم اوژبه ددواړويادوقومونواوژبو دوصل يوه كړۍ وى چې داحقيقت دكوزې پښتونخوا تكړه ليكوال ښاغلي داكتر سيد چراغ حسين شاه دليكنې څخه هم له ورايه ښكاري چې وايي: نوزه به داخبره په دې طريقه وكړم چې په هندي اوايراني كې دپشه يي ژبي خاصيتونه يوشان پيداكيږي يعني پشه يي ژبه يې مورده اوهندي اوايراني ژبې يې لوڼه دي، چې په دي كې دنن پشتوهم راځي يعني دپشتو، فارسي، سنسكرت اوژند په مقابله كې پشه يي نسبتاً اصلي يادسيمي خلكو ژبه ده. داښاغلى دپشه يي ژبي په اړه ليكي چې: پشه يي پراكريت پانيني دسنسكرت دګرامر دپاره مړنديز اوچوڼ شوي ژبه ګڼلي ده ... په دې ژبې كې بدهت كهتااو ملنداپڼه غوندې تاريخي اومشهور كتابونه ليكل شوي دي. كومه ګندهاري ژبه چې داوسنيو ژبو مورګڼلې شي، دغه ګندهاري ددې پشه يي نه زېږيدلي ده ...(۵).
ښاغلي محمد پرويش شاهين هم په يوه ليكنه كې ويلى چې ملنډ اپينه كتاب په پشه يي ژبه ليكل شوى اوله همدې ځاي څخه سيلون ته وړل شوى دى(۶)
بايدوويل شي: لمګان يا لامګان چې دلغمان پخواني بڼه اونوم دى، په پشه يي كې دځايي اوده نشين خلكو معنالري چې وروسته په دري ژبه كې په ديګان،ديګاني اوديګانو اوښتى دى. ځكه چې لام په پشه يي كې كلي ته وايي اوګان يې پسوند دى اودصاحب اوخاوندپه معنا راځي اودسيمي اصلي اوده نشين خلكو اوژبي په معناكارول كيږي(۷)
دپشه يي قوم په باب دلومړي ځل لپاره په ديارلسمه پيړۍ كې دنامتو سيلاني ماركوپولو له خوايادونه شوي اوليكلي چې ددوى سيمه له بدخشان څخه تردې ځايه پورې دلس نيمو ورځو دفاصلى په امتدادكى يوولايت دى چې پاشياي بلل كيږي اودوى خپلو ځانونو لپاره خپله ژبه لري.
يوه پيړۍ وروسته ابن بطوطه دپشه يي ذكر پروان سره نږدې يوه غره كې كوي.
په ۱۵۵۴ ميلادي كې تركي اميرالبحر سيدي علي دفرانچي (پراچي) اوپشه يي خلكو دپادشاه له خوا كابل څخه دچاريكارو اوپروان په لاره بدرګه كيږي.(۸)
په همدې وخت كې بابر دپشايي (پشه يي) ذكرلمغاني (لغماني) سره دډېرو هغو ژبو په منځ كې كوي چې په كابل كې ويل كيږي، نوموړي دكابل اوپيښور ترمنځ سيمه دلمغانات (لغمانونو) اومركز يې دادينه پور په نامه يادوي چې دلغمان څخه سر بيره داوسني ننګرهار اودكونړولايتونو ځيني سيمې هم په كې شاملې وې(۹)
فيض محمدكاتب دسراج التواريخ په دريم ټوك كې اوهم غلام محمد غبار دافغانستان درمسير تاريخ نومې كتاب كې څوڅوواره دپشه يي قوم او دپشه يي درې يادونه كوي چې دننګرهار په شينواروكې دشينواري او دغزني په جاغوريوكې دهزاره قومونو ترڅنګ داميرعبدالرحمن خان دځواكونو پروړاندې جنګيدلي دي.
پياوړى څيړونكي مارګين سترين دانډواېرانين فرنټر لانګو يجز په نامه يولوي كتاب په انګريزي ليكلى اوددغه كتاب دريم ټوك يې پشه يي ته وقف دى چې دسريزي او فهرست څخه پرته چې يوولس پاڼي كيږي په ۳۳۷ مخونو په ۱۹۶۷ م كال په اوسلوكې چاپ شوى اوله ماسره هم شته چې دپشه يي په هكله ترټولو زيات موادلري.
نوموړى څيړونكى ليكلي: پشه يي دهغه لرغونې ژبې اوسنۍ بڼه اوزيږنده ده چې داسلام څخه ترمخه په هندو بودايي كاپيسا اولمپاكاكې ويل كېده. دى داهم وايى: البيروني څوهندسي عددونه ليكلي چې په څرګنده توګه دپشه يي ديوې لهجې څخه دي اودغه عددونه دافغانستان دهندو آريايي ژبو له جملي څخه ترټولو لرغوني شكلونه دي چې ثبت اوخوندي شوي دي(۱۰)
پشه يي ژبه دنګاراهارا، لمپاكا اودكاپيسا دهندوبودايي تمدن دژبي وروستۍ پاتې شونې ده چې دپښتو ژبې ويونكو له خوا خپلو اوسنيو غرنيو دروته شړل شوې ده، كليمبورك دكارل يتمارله قوله (په كافرهاي هندوكش۵۲ مخ كې) ليكى چې: دپشه يي قومونو نيكونه له هغى مخكې چې دپخواني نورستان جنوبي غرنيو دروته وشړل شي دلرغوني ګندهارا په مركزي سيمو كې اوسېدل.(۱۱)
پشه يى  چې ديوه افغاني ژبې او قوم نوم دى په لرغونو سندونو، ليكنواو كتابونوكې دبهاشه، پيشاچه، پشاوي، پاشايي، پشايي، پشۀ اونوروبڼو راغلى دى.داچې دغه نوم ډيرپخوانى دى زياتره دده په معنا سم نه پوهيږي، خوبياهم هغه نظرونه چې په خلكو كې په دې اړه شته هغه دادي چې:
لومړي: دغه نوم دپاشاڅخه چې پاچا اوپادشاه ته وايي اخيستل شوي يعني په ډيرو لرغونوزمانوكې ددوي څخه يوپاچا ووچې وروسته دغه قوم اوژبې ته له هغه سره دارتباط په نسبت پاشايى ويل شوي چې بياورو ورو همدغه پاشايي په پشا يي اوپشه يي اوښتى دى.
دويم: دغه نظرهم شته چې پشه يى له پشي څخه چې دېوال اوهم پښتيوته وايي اخيستل شوى دى چې په دې توګه دكلك، غښتلي او ځواكمن معنالري.
دريم:  نظردادى چې كيداي شي دغه پشه يي نوم له بهاشه څخه اخيستل شوي وي چې پانيني يادكړى اودسانسكرت ژبه يې تري جوړه كړې ده، ځكه چې بهاشه اوباش په پشه يي كې لفظ اوژبې(لسان) ته وايي.
څلورم: نظردادى چې دغه نوم له پيشاچه څخه اخيستل شوى دى،ځكه پخپله كاپيسا
په پخوانيوليكنوكې  كياپيشي اوپيشاكاپه بڼوراغلي دى چې پشه يي كوي اوپشه يى كوونكو معنالري. پيشاچي دديواوغوښې خوړونكي په معنا هم راغلى چې پشه يانو دنوروعقايدو پر خلاف دحيواناتو له غوښو څخه به يې ګټه اخيسته.(۱۲)
 خوداچې پشه يي دپاشايي په بڼه ليكل شوى لومړي نظر چې پشه يي له پاشا څخه اخيستل شوى سم بريښي، دځينو دڅرګندونوله مخي دغه حقيقت دسكندر نامې په دويم جلدكې هم راغلى خوماتراوسه نه دى ليدلى.
سره له دې چې دايران دبېستون دډبرليك دغه دوه نيم زره كلن درې عبارتونه چې: (ني اريكه آهم، ني دروجنه آهم، ني زوره كره آهم)سوچه پشه يي دي اواوس هم په همدې شكل په پشه يانوكې ويل كيږي او دهيواد په هره برخه كې دپشه يي په نامه سيمې، در ې اوكلي دي. داټول دپشه يي ژبي دلرغونتياٌ ارزښت، پراختيااودواكمني ښكارندوي دي. داردي (له غره څخه اوغرني) داردستان (كوهستان) ګندهارا(خوشبويي راوړونكي ) ننګرهار كه څه هم دكونړ دچغسراي دحاكم دنامه په ارتباط ځيني دننګرښار اوهم ځيني دنينهار په بڼه دنهه رود اويا دابو لرونكي ښار اوهم دننګهار اونينهار په بڼه دمعابدو ښارپه معناګڼى (۱۳) خوپه پشه يي كې ننګرهار (ننګ= ښكته.ګر=ځاي،هار=ښار) دښكتني ځاى ښارياښكتني ښار، ننګراج (ښكتنى مشر) ننګه لام (ښكتنى كلي) شيګل (شپږدرې) نور ګل (نوردره) چوره ګلي(غلوغاښي) درونټه(پرى كړى شوى غر) الينګار(داليناځاي) اليشنګ(داليناكور) ګمبيري(دښته) كلټك (دكلا تصغيري حالت او هم نوى كلا)شلټك (دبانډې تصغيري حالت) اله ساي (اليناشاه ته منسوب) كله ګوش چې په اصل كې ګله ګوش دى (سمڅودره) كلم دكل لام مخفف (پخوانى كلي) سركنډو بابا(سرلوڅ بابا) انچي باغبانان (دباغبانانوچينه) شهنشاه( د شاهناشا محفف دشاهانوشاه) او هم(دار) چې په پشه يي كې لرګي اوهم غره ته وايي او په دري ژبه كې كله كله به چوب او يخن ترجمه كوي، جلغوزه (غوزې والاونه) كشمالي (هغه ګل چې دبام په ژۍ كې كرل كيږي) په همدې توګه ملادمولېك له مصدر څخه (پوه) اومولوي (دمولوېك له مصدر څخه (پوهوونكى) اوداسي نور هغه كليمې دي چې پشه يي ريښه لري.
ددې په خاطر چې پشه يان دخپلې ژبې څخه پرته په پښتو او يادري ژبوهم پوهيږي دوي په رسمي اسنادوكې دپښتنو اوياتاجكو په نامه نيول شوي اوله همدي وجې ددوي نفوس په احصائيو او اسنادو كې ډيركم اوناچيز ښودل شوى دى. دمثال په توګه دننګرهار په ښيوه ولسوالۍ كې چې زياتره پشه يان پكې اوسيږي آن دپشه يي ژبي يادقوم نوم هم نه دي ذكر شى حال داچې دكونړ په ځينو ولسواليوكې بياد پشه يي ژبې يادونه شوې ده(۱۴) خوبياهم په ځينو ليكنواو څيړنو كې دپشه يانو نفوس ديوميليون په حدودو كې اټكل شوى چې دهېواد دټول نفوس نږدي دري فيصده جوړوي، داهم په داسي حال كې ده چې ګڼ شمېر پشه يانو په تېره دهېواد په نورو برخو كې چې ډېر پخوا هلته تللي خپله ژبه له لاسه وركړې اوپه دې توګه په نورو قومونو او ژبو كې شمېرل شوي دي. چې هيله ده د يو واقعي سر شمېرني په نتيجه كې رښتينې احصاييه رامنځته شي.
ماخذونه:
۱- پشه يى پښتو متلونه كتاب،  الف مخ د افغانستان دعلومو اكاډمى چاپ
۲- دكابل سلطنت بيان، دوهم ټوك ۳۵۸ مخ دمونت ستورات الفنستن ليكنه.
۳- حيات افغانى، ليكوال محمد حيات خان ۶۶۹ مخ دفرهاد ظريفي او عبداللطيف طالبى ژباړه.
۴- دايرة المعارف فارسي، دغلام محسن مصاحب په سرپرستي ليكنه، لومړى جلد ۱۷۹ مخ.
۵- پښتو، د پېښور يونيو رسټى دپښتوا كېډمي درى مياشتنې (جولاى، اگسټ، سپتمبر ۲۰۰۶ م) دمجلې د بيستون دكتيبي دتحليل سره تړلي كشالي سرليك لاندې له مطلب څخه.
۶- ورځ مجله، دويم كال دريمه گڼه دساپى نشراتى ارگان دمحمد پرويش شاهين ليكنه.۷- افغانستان جغرافيايي قاموس، پنځم جلد ۱۷۵ مخ.
۸- د افغانستان ژبى اوتوكمونه، ۴۳۴ مخ د دوست محمد دوست ليكنه ۱۳۵۴ كال چاپ.
۹- بابرنامه، د ظهيرالدين محمد بابرشاه ليكنه ۴۱ مخ د دوكتور شفيقه يارقين ژپاړه.
۱۰- آريانا، مجله ۱۳۴۵ كال دجوزا او سرطان پرله پسې گڼه ۲۷۶ مخ.
۱۱- پيرامون زبان نورستانى، ليكوال سميع الله تازه، ۱۳۹۰ كال.
۱۲- پشه يى افغانان، ۱۲ مخ محمد زمان كلمانى ۱۳۸۹ كال د اطلاعاتو اوفرهنگ وزارت چاپ.
۱۳- افغانستان تاريخى، ۲۴۴ مخ پوهاند دكتور محمدحسين يمين ۱۳۸۰.
۱۴- په دې هكله كولى شۍ دمركزي احصايې د ادارې د ۱۳۶۴ كال اطلس محلات افغانستان كتاب وگورۍ.

کابل _ باختر آژانس، دمرغومي شپاړسمه: دلوی ننګرهار د تاريخ په اوږدو کی سيمينارجوړشو
لوی ننګرهار د تاريخ په اوږدو کی دوه ورځنی څېړنيز علمي سيمينار غونډه نن له غرمې مخکې د جلال اباد د شاهي مانۍ په کرزي تالار کې جوړه شوه. چې په هغه کې د ننګرهار، لغمان، کونړ او نورستان علمي، ادبي او هنري شخصيتونو، پوهانو، ديني عالمان او د قوم مشرانو سربېره د افغانستان د علومو اکاډمۍ غړو، د کابل او ننګرهار د پوهنتونونو چارواکو، استادانو، محصلينو، د افغانستان د عالمانو د سرتاسري شورا رئيس قيام الدين کشاف، د اطلاعاتو او فرهنګ وزارت معين پوهنمل غلام نبي فراهي، د قومونو، قبايلو او سرحدونو د چارودوزارت معين، د افغانستان د سولې عالي شورا غړو،دملي شورا پخوانی غړی  ډاکټر فاروق ميړنی او يو شمېر نورو علمي ادبي او فرهنګي شخصيتونو پکې برخه اخېستې وه.
د غونډې په پيل کې د افغانستان د اسلامي جمهوريت جمهور رئيس حامد کرزي پيغام د ننګرهار دوالي ګل اغا شېرزي لخوا ولوستل شو د جمهوررييس د پيغام په يوه برخه کې راغلي دى، ننګرهار زموږ د هېواد د جغرافيايي موقعيت يوه ډېره مهمه برخه ده، چې د تاريخ په اوږدو کې يې فرهنګي او ادبي برخه ډېره غني ده او د پاچاهانو پالنه يې د تاريخ په اوږدو کې کړې ده.
په دغه سيمينارکې پوهنمل غلام نبي فراهي لوی ننګرهار د تاريخ په اوږدو کې د دوه ورځنی علمي او څېړنيز سيمينار جوړېدو په اهدافو رڼا واچوله ويې ويل: هيله ده چې په دې سيمينار کې د ننګرهار د زيربنا، اقتصادي او جغرافيايي جوړښت په اړه
په بېلابېلو عنوانونو ليکل شوي علمي مقالو کې هر اړخيزې څېړنې وشي او د لوی ننګرهار په سياسي، اجتماعي، اقتصادي او فرهنګي ارزښتونو او شتمنيو خبرې وشي. دا مسئله مو د افغانستان د علومو اکاډمی او د کابل پوهنتون له دانشمندانو سره شريکه کړې، ترڅو په هره برخه کې علمي او څېړنيزې مقالې وليکي. دغه شان د ملي شورا له غړوسره مو مشورې او خبرې وکړې ترڅو لوی ننګرهار د تاريخ په اوږدو کې د سيمينار په ترڅ کې د ننګرهار ولايت فرهنګي، سياسي، اقتصادي او اجتماعي ارزښتونو وڅپړل شي. د افغانستان د علومو اکاډمی، د کابل پوهنتون د دانشمندانو، استادانو او د ملي شورا د ملاتړ په نتيجه کې به په دې بريالي شو، چې نن دې سيمينار ته د عمل جامه ورواغوندو.
د اطلاعاتو او فرهنګ د وزير ډاکټر سيد مخدوم رهين پيغام چې د سيمينار په نامه رالېږل شوی و د افغانستان د ملي راډيو تلويزيون د لوی رئيس زرين انځور لخوا ولوستل شو داسې په کې ويل شوى دى، غوښتل مې پخپله په دغه سيمينار کې ګډون وکړم، خو د دولتي دندې له امله مې ونشو کولای چې په دغه سيمينار کې برخه واخلم.
همدارنګه لوی ننګرهار د تاريخ په اوږدو کې علمي او څېړنيز سيمينار په نامه د هېواد د بېلابېلو دولتي او غير دولتي ارګانونو لخوا پيغامونه رالېږل شوي و، چې له هغې جملې څخه د قومونو، قبايلو او سرحدونو چارو د وزارت پيغام د دغه وزارت د اطلاعاتو د عامه اړيکو د رئيس وحيد خاورې لخوا ولوستل شو.
د لوړو زده کړو وزارت پيغام د ننګرهار پوهنتون درئيس ډاکټر محمد صابر مومند، د لغمان ولايت د مقام پيغام د دغه ولايت د مرستيال جمعيت الله حبيبي لخوا، دپروفيسراستادبرهان الدين رباني دښوونې او روزنې دپوهنتون پيغام د دغه پوهنتون د رئيس امان الله حميدزي لخوا ولوستل شو.
د غونډې دوهمه برخه علمي مقامالو ته ورکړل شوې وه. لومړی علمي مقاله پوهاند رازقي نړيوال او دوهمه مقاله پوهاند عبدالحی مومني، درېيمه مقاله د افغانستان د علومو اکاډمی د غړي سرمحقق ډاکټر محمد علم اسحق زي لخوا ولوستل شوه. څلورمه مقاله څېړنيار رفيع الله نيازي لخوا ولوستل شوه. د سيمينار د غونډې په ترڅ کې د افغانستان د عالمانو د سراسري شورارئيس مولانا قيام الدين کشاف د ديني ارشاداتو پر اساس وينا وکړه او ويې ويل: تر ټولو غوره خبره دا ده، چې د لومړي ځل لپاره د قرآن عظيم الشان پښتو تفسير په ننګرهار کې مراد علي صاحبزاده کاموي په قلم ليکل شوی او بيا په دې برخه کې مشهور عالم برهان الدين کشککي پاخه قدمونه پورته کړي.
له غرمی نه وروسته د سمینار کار پیل شو او د کابل پوهنتون د ژبو او ادبیاتو د پوهنځی استاد لال پاچا ازمون د لوی ننګرهار فرهنګی بهیر تر عنوان لاندی مقاله ولوستله چی زیاتره برخه یی د دغه ولایت د لرغونو اثارو او چاپي رسنیو ته ځانګړی شوی وه بیا محقق استاد عبد الهادی قریشی ننګرهار نومیالی تر عنوان لاندی مقاله او محمد زمان کلمانی خپله مقاله پشه یی د ختیځی سیمی لرغونی قوم او ژبی تر عنوان لاندی د سمینار بر خوالو ته وړاندی کړه او په همدی مقالی سره د سمینار د لومړی ورځی کاری بهیر تر سبا ورځی پوری پای ته ورسید یادونه کوو چی لوی ننګرهار د تاریخ په اوږدو کی علمی څړینز سمینار سبا ته
هم دوام کوی چی د شپی لخوا مشاعری د هیواد د بیلابیلو سیمو د محلی هنرمندانو فستيوال او د ننګرهار د تیاتر لخوا هنری ننداری وړاندی کیږی.
دا هم انځورونه


آثار باستانی مناطق پشه يی نشين

محمد زمان کلمانی پشه يی ها يکی اقوام بومی افغانستان اند که از گذشته های خيلی دور به اين سو اکثراً در دامنه های کوه هندوکش بويژه مناطق جنو...