۱۳۸۹ مرداد ۱۳, چهارشنبه

واقعۀ کلمان در آینه سراج التواریخ

در کشور باستانی و قهرمان ما افغانستان عزیز ملیت ها افوام و قبایل مختلف زندگی میکنند که همه آنان دارای افتخارات و عنعنات پسندیده مشترک بوده و در طول تاریخ کشور ما چون تن واحد در برابر تجاوز گران و زور گویان قیام کرده و از مناقع و سرزمین مشترک مان دفاع نموده اند و پا به پای کارو مبارزات شان از بین این ملیت ها مردان نامور و شخصیت های برجسته قرهنگی تبارز نموده که قبل قدر و باندگی مردم و وطن مقدس ماست. فیض محمد کاتب هزاره یکی از این شخصیت های قابل قدر و قلم بدست افغان میباشد که باید از او با افتخار و سربلندی نام برد. آثار گرانبها و سود مندی را که کاتب موصوف از خود بجا گذاشته بیانگر حقایق و واقعیت های تلخ روزگار و به خصوص در دوران خودش و قبل از آن در کشور ما میباشد که در آثار دیگران کمتر سراغ میشود. فیض محمد کاتب هزاره از آن شخصیت های است که بدون هیچ نوع تبعیض وکم و کاستی در دوران امیر وقت تا حدود امکان واقعیت ها را تحریر کرده او از آنها یاد آور شده است، موصوف در پهلوی سایر وقایع که به خصوص در عهد سلطنت امیر عبدالرحمن خان به وقوع پیوسته او وقایع مربوط به مناطق پشه یی نشین لغمان، ننگرهار، کنر ها و کاپیسا نیز یاد آوری کرده و از پشه یی های نام برده که در نمطقه جاغوری غزنی یکجا با برادران ملیت هزاره و در منطقه شینوار با برادران شینواری زندگی کرده و با ستمگران و دست نشانده گان امیر مبارزه و مقابله کرده اند. درین جا صرف در مورد واقعه تاریخی سال ۱۳۰۳- ۱۳۰۴ هـ ق مطابق با 1885- 1886 م در کشور که بیانگر مظالم و کشتار های رژیم امیر عبدالرحمان خان و مقاومت مردم در برابر مظالم آن میباشد یاد آور میشویم که در اثر(سراج التواریخ) یاد آوری شده این واقعه عبارت از جنگ “کلمان” میباشد. کلمان دره و یابه عباره دیگر منطقه پشه یی نشین است که طرف شرق ولایت لغمان شامل قریه های کشردکا، کهو، گل آرام، لمټک، کلندر، بولام، گورجن، جنمیر، خورک، پارج، کولک لام(۱) و غیره بوده کر در هر قریه آن در حدود یکصدوبیست الی دوصد خانواده زندگی دارند(۲) چون کلمان بصورت عموم یک منطقه کوهستانی و صعب العبور بوده که در ارتغاعات بلند شرقی کشور قرار دارد بناً همین آب و هوا و طبعیت کوهستانی آن است که مردم این سرزمین را سرسخت و دلاور و پر غرور بار آورده که قبل از واقعه کلمان هیچ لشکر کشی و قدرتی آنها رامغلوب نکرده بود(۳) زمانیکه امیر عبدالرحمن خان بر کرسی قدرت نشستاز یکسوبه خاطر تحکیم قدرت مطلق العنانه و از سوی دیگر به منطور گرفتن انتقام باداران خود از مردم دشمن شکن و قهرمان افغانستان که در جنگ دوم افغان و انگلیس از خود شهامت نشان داده بودند با بی رحمی به کشتن و تعقیب اشخاص با نفوذ شخصیت های ملی و رهبران واقعی مردم پرداخت. عصمت الله خان جبارخیل که وزیر داخله زمان سلطنت امیر شیرعلی خان و عضو مجاهدین ملی بود و در جنگ دوم افغان و انگلیس رهبری مردم لغمان را در محاذ خیبر نیز به عهده داشت از جمله این قربانیان امیر بود(۴). زماینکه موصوف دستگیر گردید برادرش عبدالمجید خان با تمام اهل و عیال خود و اطفالش که تحت تعقیب و پیگرد شدید رژیم شاهی قرار داشتند اولاً به منطقه کشموند و بعد به منطقه کلمان پناه برد. بنا به همین علت به نقل از سراج التواریخ: … سپهسالار غلام حیدر خان که به امر امیر با افواج خویش بعزم سرزنش مردم مذکور وارد چهار باغ لغمان شده بود روز هجدهم ماه محرم روی ستیز جانب ساو کلمان نهاد و همچنین از دگر جانب محمدشاه خان حاکم تگاب با دوهزار تن پیاده مسلح از مردم تگابی و یکهزار تن از مردم اشپی، اسکین، کوتی و کوه صافی براه افتاده… سپهسالار به مردم کلمان پیام های فرستاد تا فراریانی که در بین خود جاه و پناه داده اند با گروگان بزرگان خود به اردو آورده و خویش را پایمال نسازند. مردم کلمان که از یکسو از مظالم مطلق العنانی های امیر خود کامه آگاهی داشتند و از سوی دیگر این رژیم عصمت الله خان جبارخیل را که از اشخاص قابل احترام مردم منطقه بود دستگرو به قتل رسانده بودند بنابر عنعنه و غرور عالی افغانی شان عیال و اطفال عصمت الله خان جبارخیل را نخواستند به سپاه شاه تسلیم نمایند بنابران به پیام های میان تهی و فریبنده دست نشانده گان رژیم خود کامه امیر اطاعت نکردند که در سراج التواریخ چنین میخوانیم: …. مایک تن از شل و کل را جایز نمیشماریم که به رسم گروگان به کارگذاران پادشاهی بسپاریم چه جای بزرگانی که به گروگان داده شوند. امیر عبدالرحمن خان از این امر سخت بر آشفته شده شش ضرب توپ قاطری با یک فوج پیاده نظام از کابل مامور سرزنش و مطیع ساختن این مردم نموده تمام قبایل و مردم پنجشیر، نواحی جلال آباد و لغمان را فرمان داد که با مردم تگاب، اشپی، و اسکین که وارد آن سرزمین شده اند ملحق گردیده آنها را نیست و نابود سازند(۵) با وصف مردم کلمان به منظور اینکه در هنگام مقابله با سپاه پادشاه به پناه گزینان کدام آسیبی نرسد آنها را صحیح و سلامت از طریق مناطق پشه یی نشین ویگل، اریت، شماش، و چلس در منطقه قبایلی باجور رسانده و خود با سپاه شاهی در حالیکه از سه سمت وارد منطقه کلمان شده بودند به مقابله پرداختندو به سرکردگی مصطفی خان اعلان جنگ دادند…… همان بود که در اول ماه ربیع الاول جنگ سرسخت و خونین میان سپاه شاهی و مردم کلمان در گرفت . بسیاری تن از جانبین کشته و مجروح گشته و متحمل تلغات نگین شدند. بر علاوه آن زمانیکه سپاه شاهی وارد قریه جات میشدند به دستور بزرگان خویش اطفال ، زنان و کهن سلان را که به آنها روبروه میشدن از دم تیغ کشیده و به غارت ، چور و چپاول دارایی های مردم به قطع اشجار، درویدن حاصلات زراعتی ، و تخریب خانه های آنان پرداخته و به آتش میکشیدند ولی باوجود این همه مظالم و وحشی گری های سپاه امیر که منظماً از سه جانب وارد صحنه جنگ میشدند، نتوانستند به طور شاید و باید مردم کلمان را مطیع سازند زیرا آنها سرسختانه و مردانه وار به مقابله پرداخته و از خود دفاع مینمودند تا اینکه نیرو های امیر به فتح نسبی نایل آمدند و منطقه پائینی کلمان به خصوص کشر دکا را به تصرف در آوردند و خواستند از طریق مهاصره و مسدود ساختن راه های ارتباطی آنانرا از مناطق همجوارشان که باهم قرابت خونی و لسانی دارند جبراً به اطاعت وا دارند. از جانبی عده یی از ریش سفیدان و بزرگان نواحی کلمان را به قسم گروگان گرفتند و سپاه را دستور دادند تا دیگران را رهسپار کوه های کلمان کرده و آنها را که دستگیر میکنند تا نابود نکرده باز نگردند. ……. با حصول این فتح حکمران جلال آباد که منتظر فتح و شکست بود به رسم خوشی شادی بیست و یک فیر توپ کرد. و مردم کشموند، بریکوت، بمبه کوت، لام کندا، ستن و همچنان بزرگان مناطق جتیلا، مندال ، لاج درک ، مشفه و تمام دره جات یاغستان یکی پی دیگر از طریق اطاعت نزد سپهسالار آمده مطیع و منقاد شدند. از روز اول محاربه تا اینحال چهل و چند تن از سپاه نظام مجروح و شانزده تن مقتول گشته چهل و چهار نفر از مردم ایلجاری زخمدار و ده تن کشته شدند. و آنگاه که نظم نسبی روی کار آمد و امور حکومت در بین مردم رواج گرفت بیست و دو نفر از مردم کشموند، دو تن از بزرگان وایگل ، چهار تن از مجگندول و دو تن از بریکوت را که مجموعاً چهل تن شوند با عیال و اطفال شان به رسم گروگان سپهسالار نگهداشه بود رخصت و مراجعت داد. در این اثنا به امر سپهسالار در موضع کشردکا که در دهن دره کلمان موقعیت دارد به اعمار قلعه شاهی پرداختند و اراضی کلمان را به دوصد تن از پیاده گانی که از محافظین این قلعه شاهی بودند سپرد و خود با دیگر سپاه از دهن دره کلمان کوچ کردند. با وصف تسلیم شدن مردم حکام محلی وقت بنا بر دستور باداران شان بمنظور بدست آوردن غنانیم و چور و چپاول اموال مردم دست به ظلم و تعدی زده با بهانه های گوناگون علاوه بر اخذ جریمه های نقدی و لت و کوب اشخاص ، از غارت گاوها، بزها ، سلاح ومهمات ، دارای ها و حتا از غارت کتاب و قران کریم هم دریغ نمیکردند که بعد برای باداران شان میفرستادند. از جانب دیگر چون رژیم شاهی امیر از مردم کلمان احساس خطر میکرد در فکر این بود که چگونه سران و بزرگان این قوم را فریب داده و در اسارت در آورند بناً از طریق حکام محلی از مردم کلمان بخصوص از بزرگان قوم دعوت به عمل آوردند تا از خصومت دست کشیده بیایند و خواسته های خود را از طریق جرگه و مشوره در میان بگذارند تا از این طریق سوی ظن و کدورت ازمیان برود، همان بود که بزرگان پاکدل و خوش باور کلمان بشمول سرکرده آنها مصطفی خان دعوت آنانرا پذیرفته وارد مذاکره و جرگه شدند، ولی گماشته گان امیر با استفاده و این سنت پسندیده مردم آنها را در محاصره گرفت و برای شان تفهیم نمودند که شما از آب و نان کلمان به کلی محروم هستید و نمی توانید به خانه و مناطق تان برگردید. از این رو عده یی از مردم کلمان با تمام عیال و اطفال شان از طریق جلال آباد به کابل و از آنجا به هرات ، میمنه و دیگر ولایات کشور فرار شدند(۶). در جریان راه شخصی بنام نورمحمد خان که از بزرگان مردم کلمان بود به نحوی از اسارت آنها فرار نموده و بعد از مدتی چند خود را به منطقه کلمان رساند. قلعه شاهی که برای پاسداران و نگهبانان حکومتی و در جریان جنگ آباد شده بود و بر مردم منطقه بر هیچ نوع ظلم دریغ نمی ورزیدند و از طرف دیگر چون بزرگان و اقارب این مردم را به حیله و نیرنگ در اسارت در آورده و بعضی شانر فرار نموده بودند همه منتظر انتقام بودند(۷). لذا هنگامیکه نورمحمد خان وارد کلمان شد طی زمان و فرصت کوتاه تعداد زیاد از مردم( کلمان) و (ساو) با او متحد شده و در سال ۱۳۰۴ هـ ق مطابق با 1886 م بر ملک الیاس که از همکاران امیر بود با همدستی و رهنمایی موصوف قوای نظامی امیر وارد کلمان شده و عده کثیر از مردم را به قتل رسانده و خود دوباره در کلمان جاگزین شده بود بر او حمله بردند و ملک الیاس را به قتل رساندند، بعد به طرف قلعه شاهی که در منطقه کشر دکا بود یورش بردند و جنگ شدید بین محافظین قلعه و هجوم آورنده گان در گرفت ولی با وصفینکه قوای دیگری نیز به کمک قلعه شاهی فرستاده شد اما در مقابل خشم و طغیان مردم قوای موصوف هم تاب مقاومت نیاورده یک افسر و دوصد تن از محافظین قلعه شاهی را به قتل رساندند(۸). وقلعه شاهی را از بیخ و تهداب با خاک یکسان کردند و نگذاشتند که آن محل و قلعه شاهی درد سرد دایمی برای مردم آن منطقه باقی باند. …….. سپهسالار غلام حیدر خان که به کابل آمده بود به امر امیر با دو فوج پیاده نظام و شش ضرب عازم آن ولا شد و همچنان میر عطا خان را فرمان کرد تا یک فوج پیاده نظام را با چهار توپ در کنر گذاشته خود با تمام سپاه به جانب محل واقعه حرکت کند. همین بود که بعد از تهیه اسباب جنگ در روز نهم برج محرم به محاربه پرداخت و در طول این جنگ هزار و هشتصد تن از مردم کلمان را به رخته و به قتل رساند(۹). مردم با شهامت کلمان جان و مال خود را قربان کردند مگر کسانیکه به آنها پنا برده بودند انها را به قیمت خون خود به جای امن رساندند. نه تنها سراج التواریخ بیانگر این واقعه و مقامت مردم کلمان در برابر مظالم نظام مطلق العنان امیر عبدالرحمن خان می باشد بلکه بر علاوه از واقعه مذکور به خصوص مردم شرقی کشور ما آگاهی کامل داشته که از آن داستان ها حماسه ها آفریده و درین مورد اشعاری هم به پشتو و پشه یی سروده شده است.

ماخذ: ۱- اطلس قریه های افغانستان ص ۶۴۵ .
۲- مجله آریانا شماره سوم و چهارم سال ۱۳۶۱ ص ۱۰۰ .
۳- تاج التواریخ ص ۱۷۷ .
۴- افغانستان در مسیر تاریخ ص ۶۱۸-۶۵۱ .
۵- سراج التواریخ ص ۴۸۰ .
۶- مجله فرهنګ مردم شماره (جدی و قوس) ص ۱۱۰ سال۱۳۶۱ .
۷- از گفته های بعضی از موی سفیدان کلمان، ناقلین کلمان درهرات و میمنه و همچنان از ادبیات مردم.
۸- تاج التواریخ ص ۱۷۷ .
۹- سراج التواریخ ص ۵۱۰ و ۵۱۷ .

منبع: کتاب( درمورد مردم و زبان پشه یی) که به کمک مالی نورمحمد “چمار” در مطبعه شخصی پشاور پاکستان چاپ شده که نویسنده آن محمد زمان “کلمانی” میباشد

۱۳۸۹ خرداد ۷, جمعه

لغمان او دهغه تاریخی جغرافیا «محمد زمان کلمانی لیکنه»

لغمان چی زمونږد ګران هیواد افغانستان په ختیځه برخه کی پروت او مرکزیی د مهتر لام با با ښار دی، ډیر لرغونی او په زړه پوری تاریخی سوابق لری. لغمان نه یوازی دا چی د خپل لرغونی نوم ریښی د پیړیو څخه را هیسی خوندی کړی بلکی د خپلو تیرو مدنیتونو او فرهنګونو نښی یی هم پریښودلی دی. دغه د لغمان اوسنی سیمه چی د ننګرهار، کونړ، نورستان، کاپیسا، پنجشیر او کابل د ولایتونو تر منځ پروت او دقرغه یی، الینګار، الیشنګ او دولت شا په نامه ولسوالی ګانی لری د تیرو زمانو په اوږدو کی یو شانته نه بلکی کله لویه او کله وړه، کله خپلواکه او کله د نورو تر واکمنی لاندی پاتی شوی ده. په لغمان کی بیلابیل وګړنیز (اتنیکی) ډلی او ولسونه او همدارنګه ژبی موجودی دی چه د (افغانستان برخلیک او ختیځ پښتانه) د کتاب لیکوال دکتور وارث محمد وزیر دلیکنی پر بنسټ د لغمان د ولایت د ۸/ ۳۱۰ زرو تنو له نفوس څخه قاطع اکثریت د پښتنو دی. په دویمه کی پشه ئیان، دریمه کی نورستانی (چی اوس ځانته ولایت لری) څلورمه درجه کی دهګان او تاجک، پنځمه درجه کی ګوجر اوهندی توکمونه او ځینی نور لږه کی شته چی فیصدی یی لږه ده. د لغمان په پښتنو کی د غلجی قبایلو پښی په اکثریت کی دی. د غلجی خیلو اکثریت د قرغیی او الینګار په ولسوالیو کی ځآی پرځای شوی دی. دغیر غلجی پښتنو له ډلی څخه د خپل شمیر له مخی ساپی د یادولو وړ دی. دلغمان په ولایت کی د دوى شمیر ۱/۴۰ زرو ته رسیږی... ساپی په دریو اداری واحدونو ویشل شوی دی. مهترلام کی ۱۰/ ۹ زره تنه ،ا لینګار ولسوالی کی ۶/ ۲۵زره تنه (دلته دپشه یانو شینګنک طایفه هم صافی معرفی شوی دی) او الیشنګ ولسوالی کی ۲/ ۴ زره تنه ژوند کوی(۱) دنمارکی انسان پیژندونکی فردینانت چی د کوچی پښتنو له ژونده سره د بلدتیا په خاطر افغانستان ته راغلی وو لیکی چی: لغمان اوسنی اوسیدونکی د قومی په لحاظ سره ګډ دی، په دی سیمه کی دری قومونه اوسیږی، یو قوم یی په پشه یی غږیږی اودوه نور یی په پښتو او تاجکی خبری کوی. په غرنیو سیمو کی قومی جوړښت پرخپل حال پاتی خو په سمه کی یی بیخی تغیر خوړلی دی.(۲) د روایاتو له مخی دلغمان زیاتره اوسیدونکی په تیره د الینګار او الیشنګ خلک اصلاْ الینایانو په نامه یاد شوی دی.الینا د ویدی د زمانی یوه مهمه آریایی قبیله ده چی د لسو آریایی قبایلو لکه پکتها (پښتانه) بهالانا او داسی نورو سره یی په جګړه کی ګډون کړی دی او د دغه جګړه څخه وروسته الینایانو د الیشنګ او الینګار په درو او دهندوکش په لمنو کی هستوګنه غوره کړی او بیا د نفوسو د ډیروالی له کبله یی نورو ځایونو ته هم حرکت کړی دی او ډیریی دهندوکش په جنوبی لمنو کی لروبر خپاره شوید دی. الیشنګ او الینګار په پشه یی ژبه کی همدا د الینایانو د کور او هستوګنځی معنی ورکوی(۳). دلغمان خلک ډیر پوه ، چالاک او زړه ور خلک دی، د زده کړی او پوهی شوق لغمانیانو کی ډیر دی او لغمان په ټول هیواد کی لومړنی حکمرانی وه چه لیسه یی درلوده(۴). د لغمان د تسمیی وجه: لغمان د تاریخ په اوږدو کی په بیلا بیلو شکلونو او بڼو لکه لامګان، لمګان، لان پو، لنپاکا، لامپاکا، رام پاکا، لمپاکا، لمبکا، لمغان، لمقان، لمقانات، لمغانات او نورو نومونو نومول او یاد شوی دی. دلغمان د تسمیی په باب بیلابیل تحلیلونه او نظریی شته خو کوم شی چی د افغانستان په جغرافیایی قاموس کی راغلی دی هغه سم او صحیح بریښی ځکه یو خو هغه خپله د افغانانو نظر او تحلیل دی او بل دا چی پر حقیقت ولاړ دی او په سیمه کی ډیر داسی شواهد او واقعیتونه شته چی دغه نظریه تائیده وی. د افغانستان په جغرافیایی قاموس کی لولو: لغمان یو له پخوانیو او لرغونو کلمو څخه ده چی په زرګونو کلونو په ترڅ کی په بیلو بیلو شکلونو تر اوسه پوری پاتی دی. لامګان، لام پاکا، لانپو او داسی نور ټول د لغمان د بیلو بیلو دورو نومود دی. لام ، لاما په پشه یی کی د کلی معنی ورکوی. دا کلمه پشه یی ته منحصره نه ده او اصل یی نږدی آریایی مشترکی ژبی ته رسیږی چی په زیاترو آریایی ژبو کی یی ریښه شته. د پشه یی (لام) د فارسی (لان) او دپښتو (بان) ټول یو اصل لری او معنایی ځای او کلی دی. ګان او (اوغان) چی لومړنی د جمع لامه او روستی یی د نسب لاحقه ده چی په (چغان) او (چتان) او داسی نورو کی شته. په دی حساب یی معنی (کلی) یا دکلیو اوسیدوکی کیږی... په دی ترتیب د دیګان (دیشین، وطنی او د کلیو اوسیدونکی) او لامګان کلمی سره یو دی. په لامپاکا او لمپاکا کی هم (لام) شته او ویل کیږی چی پاکا دهغه چا نوم وو چی کلی پری یاد شوی او ورته منسوب شوی دی...(۵). ددی په خاطر چی لغمان دهمدغه لامگان اوسنی بڼه ده او د پخوانیو اوسیدونکو ژبه یی چى پشه یی ده هم په همدی لغمانی یا دیګانی په نامه یاده شوی او اوس هم د ننګرهار په ښیوه او د کونړ په نورګل کی پشه یی ژبی ته لغمانی او دیګانو ژبه وایی. مونټ سټورت الفنسټن د لغمان او کونړ اوسیدونکو له جملی څخه دهګانان (پشه یی) هم یادوی او وایی چی دوى په دغسی یوی ژبی ګړیږی چی په بابرنامی ، آیین اکبری او نورو منابعو کی د لغمانی او دیګانی په نامه یاده شوی ده (۶) یوازی دیګان یا دهګان کی دپشه یی لام کلمه د دری ژبی په دی یا ده (قریه) اوښتی ده. دلام کلمه چی یوه پشه يى کلمه ده اوس هم په دغه سیمه او په تیره په لغمان کی په زیاته پیمانه شته لکه: نورلام، مهترلام، کولک لام، اونګه لام، لوګرلام، لمټک، نولام، نجلام، لچه لام، ننګه لام، کل لام او نورو کی شته چی ټول دکلی په معنی استعمالیږی. کله کله دغه لام کلمه په رام هم اوښتی ده لکه ګلا رام، کونټه رام، بسرام، شمرام او نور... لغمان یا لمپاکا په لرغونو زمانو کی ځانله یوه خپلواکه پاچاهی سیمه وه. چینی نامتو زایرهیون تسنګ چی د ۶۲۹ او ۶۴۵م کلونو تر منځ لانپو (لغمان) ته راغلی وو په دی هکله داسی لیکی (... ددی په خاطر چی د څو پیړیو څخه را په دی خوا ددغه مملکت شاهی کورنی له منځه تللی او مشران یی د قدرت د نیولو په خاطر د دی نه پرته چی د یو بل برلاسی ومنی، په خپلو کی مخالفتونه کړی او آخر کی بیا د کیاپیشی (کاپیسا) تابع شوی دی(۷) لغمان یو وخت د ګندهارا دستری سیمی یوه برخه وه چی د کابل سیند خوزه یی په برکی نیوله. سره له دی چی لغمان د افغانستان یو لرغونی او سمسوره برخه او سیمه ده خو بیاهم د نړی ځینو فاتحانو، سیلانیانو، لیکوالو او مورخینو په بیلابیلو دورو کی دغه سیمه د بېلا بېلو جغرافیایی سيمو په حدودو کی شامله ګڼلی ده. (د میلاد نه دریوسوو کالو دمخه زمانو کی د افغانستان د نورو شرقی سیمو سره یو ځای دغه سیمه آن د ارغنداب تر ناوی پوری د هند د موریانو د کورنی مشهور پاچا آشوکا (۲۷۳-۲۳۲م) د تسلط په ساحه کی شامله وه.... لغمان آن تر غزنویانو تر عصره د کابل شاهانو او د دوی پاتی شونی هندوشاهانو او د ملتان د لودی شاهی کورنی تر تسلط لاندی پاتې شوی دی. د امیرسبکتګین په وخت د غزنوی شاهانو دپاچاهی په سیاسی حدودوکی شامل شو. هغه وخت چی د افغانستان پر ځینو سیمو د تیموریانو یرغلونه او حملی شروع وی نو دغه مهال د کونړ په درو کی ځینی محلی حکمرانانو تسلط درلود چی مرکزیی ننګرهار وه. ددی کورنی مشران سلطان پکهل او سلطان بهرام دوه ورونه وو. د سلطان بکهل (د څينو رواياتو له مخى دوى د پشه يى د شينگنك له قبيلى څخه دي) د واکمنی سیمه له لغمان نه تر کنړ، باجوړ، سوات او کشمیره پوری وه خو دسلطان بهرام د ورور د مړینی وروسته ګورګانیانو د دولت ترجوړیدو او په هغه کی د دوی تر استقرار وروسته دافغانستان شرقی سیمی د کابل په صوبه کی شامل ګنلی شوی دی. تر څو چی لوی احمد شاه بابا (۱۱۶۰—۱۱۸۶هـ ق) د افغانستان تاریخی جوړښت بشپړ او واحد سیاسی مرکزیت یی په کندهار کی رامینځ ته کړ(۸). دلغمان حدود په بیلا بیلو دورو کی: دحدودالعالم نومی کتاب په یودیرشم مخ کی چې د سامانیانو په وخت په فارسی ژبه لیکل شوی دی راځی چې لغمان دهندوستان د توابعو څخه یو ښار دی چې د سیند تر څنګ پروت او دبازرګانانو ځای دی او په هغه کی بت خانی دی. همدارنګه د همدی کتاب په اتلسم مخ کی د ننهار(ننګرهار) په سیمه کی آن کابل سند ته رود لغمان ویل شوی دی. مینورسکی دهمدغه حدودالعالم د کتاب په حواشی او تعلیقاتو کی د امپراتوربابر د بابر نامی په حواله د لغمان(لمغانات) د علاقی په هکله لیکی چې اصلا لغمان دالینګار ، الیشنګ او مندروړ څخه عبارت دی چې دکابل سیند کیڼ لورته پروت دی. الینګار د هغه ختیزه دره او الیشنګ یی لویدیزه دره ده. د دواړو اوبه په مندروړکی سره ګډیږی، رود باران جوړوی او دکابل سیند کی لویږی. همدارنګه د همدی ماخذ په حواله لیکی چې: د کابل د هیواد په ختیځ کی لمغانات واقع دی. تر ټولو لوی یی دخلکو په اصطلاح نیګنهار دی چې داروغه یی په ادینپور کی اوسیږی(۹). ښاغلی سرمحقق زلمی هیوادمل هم د لغمان تاریخی جغرافیا نومی رساله کی دهمدی بابرنامى په حواله لیکی چې که څه هم د لغمان د پنځه تومانونو څخه یویی ننګرهار دی خودغه دری تومانوته لغمان وایی: د دریوتومانوڅخه یویی الیشنګ تومان دی، شمال یی په هندوکش نښتی دی. یو بل یی د النګار تومان دی. د النګار سیند له اکور څخه راوځی. بل تومان د مندروړ دی دهغو دوه بلوکو څخه چې یادونه یی وشوه، یو یی دره نور دی... یوبل تومان کونړ او نورګل دی. په دغه لیکنه کی چغانیان سرای (چغنسرای) او کامه هم د بیل بیل بلوکونو په نامه یاد شوی دی. د کابل سلطنت بیان نومی کتاب، د افغانستان د اتلسو ولایتونو څخه یو ولایت ګڼی چې هر یو د یو حاکم لخوا اداره کیده او لغمان او جلال آباد دواړه د غلزیو حکومت به نامه یاد کړی دی. نوموړی د سیندونو په برخه کی داسی لیکی: دکونړ څخه شل میله لویدیځ خوا ته دمندروړ په برخه کی د الینګار د کابل سیند سره ګډیږی د الینګار سیند داسی یوه ناوه جوړوی چې د ۷ عدد بڼه غوره کوی. ختیزه دره یی الینګار او لویدیزه د الیشنګ په نامه یادیږی. دواړه دری دشلو میلوبه اوږدوالی دغرونو په منځ کی پرتی دی. دغه دری جلال آباد د میدانی سیمی په ګډون د لغمان سیمه منځ ته راوړی...(۱۰). د پورتنیو یادونو او لیکنو څخه دا په ډاګه کیږی چی لغمان یا لمغانات نه یوازی دا چی داوسنی لغمان ساحه په برکی نیسی بلکی دننګرهار د سرخرود ،جلال آباد، کامه او د کونړ تر چغسرای پوری سیمی هم په دی نامه یادی شوی دی. د اعلیحضرت غازی امان الله خان (۱۳۳۷ـ۱۳۴۷هـ ق) په عصر کى د مشرقی اعلی حکومت په چوکاټ کی لغمان د یو درجه اول حکومت حیثیت درلود او مربوطات یی الیشنګ دره ، النګاردره ، قرغه یی ، مندروړ اوعزیزخان کڅ وو.لغمان د ۱۳۴۳ هـ ش څخه مخکی دمشرقی نایب الحکمتی کي د لوی ولسوالی حیثیت یی درلود ، دقرغیو او نورستان په نامه ولسوالی ګانی او د کڅ ، الینګار او الیشنګ په نامه علاقه داری ګانی درلودی چی ۱۳۳۵ هـ ش کال وروسته د نورستان د گډوال په سیمه کی یوه علاقه داری جوړه شوه خوکله چی په ۱۳۴۳ هـ ش لغمان دیوه ولایت بڼه غوره کړ د الینګار، الیشنګ، نورستان او قرغه یی ولسوالی ګانی او د کڅ علاقداری درلوده چې د ۱۳۵۲ کال کی د کڅ علاقداری بر ځای د دولت شاه علاقه داری جوړه شوه(۱۱). په ۱۳۶۷ هـ ش کال کی د لغمان نورستان ولسوالی له لغمان څخه بیل او د کونړ د نورستان په ګډون د ځانله ولایت په توګه رامنځته شو. لغمان ته داسلام دمبین دین د پلوشو خپریدل: که څه هم کیدی شی چې په خصوصی او انفرادی توګه د اسلام دمقدس دین خپریدل لغمان ته دمخه هم پیل شوی وی، خو په عمومی توګه دلغمان سیمی ته دلومړی ځل لپاره دغزنویانو دلومړنی پاچا سبکتګین په وخت (۳۸۱هـ ۹۹۱م) کی د اسلام مقدس دین خپریدل پیل شوی دی چې سلطان محمود غزنوی هم په دغو فتوحاتو کی برخه لرله. صفت نامه غازی محمد درویش خان په نامه رساله کی چې د قاضی محمد سالم لیکنه او بیا په ۱۳۶۵م کال په روم کی چاپ شوی ده راځی چې د محمد حکیم په باچاهی کې سنه ۹۹۰هـ حضرت غازی درویش محمد خان هغه سپه سالار وو چى د خدای (ج) په توفیق او د اولیا الله په همت د درونټی نه پورته تر فرجغانه پوری د الینګار، د لغمان د دری نجراب د پچه غان او د تګاو د شپږ شپیتو (۶۶) درو کافران ووهل او مسلمان کړل. داسلام آباد ، غازی آباد ، منجعان، درویش آباد، کاشیګر، حیدرخانی او بدیع آباد کلاګانی جوړی کړی. د صفت نامی په قول غازی محمد درویش یو روحانی شخص وو چې د کابل د والی میرزا محمد حکیم لخوا په ۹۹۰ هـ کی د دغو درو د ایل کولو په غرض واستول شو د الیشنګ په دره کی د اسلام آباد او درویش آباد کلی ټول دده نامه ته منسوب دی. لومړی یی د اسلام آباد کلا جوړه او د مرکز په حیث یی ورنه کار اخیسته او اوس یی هم قبرهمالته دی د صفت نامی څخه معلومیږی چې دغه دری یوځل دسلطان محمود غزنوی او بیا د امیر تیمور ګورګانی په وخت کی وهل شوی دی په صفت نامه کی د غازی درویش په لښکرو کی د غورغوشتی، شینواری، هزارمیشو (۱۲) پشه يى ، تاجك او نورو نومونه هم یاد شویدی. خوله دی سره سره لکه چې د تاج التواریخ او سراج التواریخ څخه په ډاګه کیږی. د لغمان ځینی دری او سیمی چې خلک یی هم مسلمان وو تر وروستی وخته پوری خپلواکه یا یاغی پاتی شوی وو چی د امیر عبدالرحمن خان په وخت فتح شول. امیر عبدالرحمن خان د کلمان د پیښی او د هغه فتح کولو په هکله په تاج التواریخ کی وایی چې: تر دی وړاندی هیڅ لښکر کشی او قدرت کلمان مغلوب کړی نه وو(۱۳). همدارنګه په سراج التواریخ کی هم د کلمان دجګړی او فتح کولو پیښه چې ۱۳۰۳-- ۱۳۰۴ هـ ق او۱۸۸۵- ۱۸۸۶م کلونوکی واقع شوی په مفصل توګه یادونه کړی او په یوه برخه کی راځی: د کلمان د فتحی د حاصلولو سره دجلال آباد حکمران چی بری او ماتی ته منتظر وو د خوښی او ښادی په دود یوویشت د توپ ډزی وکړی او کشموند، بریکوټ، بمبه کوټ، لامکندا او ستن خلک او همدارنګه د چتیلا، منډال، لاجدرک ، مشفه ا ود یاغستان د درجاتو ټول مشران یو په بل پسی د اطاعت له لاری سپه سالار حضور ته راغلل، تابع او تسلیم شول(۱۴). بالاخره امیرعبدالرحمن خان په ۱۸۹۶م کال هغه ټولی سیمی چی لا ترهغه وخته پوری خلک یی داسلام په مقدس دین مشرف شوی نه وو، فتح اود اسلام سپیڅلی دین روښنایی او نوریی هغوی ته ورساوه او له همدی کبله هغه سیمه چی د کافرستان په نامه یادیده د نورستان په نوم ونومول شوه چی د لغمان د الینګار ستری دری پاسنی برخه هم په هغه کی راځی او د لغمان نورستان په نامه یادیده. د اوسنی لغمان ټول وګړی حنفی مذهبه سنی مسلمانان دی. همدارنګه د مهترلام بابا ،نورلام صاحب ، بی بی صاحب ، میاجی صاحب ،سید رومی بابا ، ملا مردکا بابا ، پهلوان بابا او داسی نور ډیر مشهور زیارتونه لری د لغمان قلعه سراج په ۱۳۳۰- ۱۳۷۰ هـ ق کال دامیرحبیب الله په وخت جوړه شوی ده.
ماخذونه او یادونی: ۱- دافغانستان برخلیک او ختیځ پښتانه پیښور چاپ ۱۳۷۷ هـ ش کال۷۹ مخ. ۲- زبان و ادب ملی افغانستان ،۱۵-۱۴مخونه ۳- دافغانستان ژبی اوتوکمونه،۴۱۷مخ د دوست محمددوست لیکنه ۴- د افغانستان جغرافیایی قاموس ، پنځم جلد ،۱۷۷ مخ ۵- پورتنی ماخذ ۱۷۵-۱۷۶مخونه. ۶- د کابل سلطنت بیان، لومړی ټوک ۳۳۰مخ د داکترمحمد حسن کاکړ او نصرالله سوبمن ژباړه. ۷- دچینا یانو یو نلیکونه،۱۵۰ مخ د عبدل الکریم محب ژباړه. ۸- په دی برخه کی ما زیاتره د ښاغلی سر څیړونکی زلمی هیواد مل له اثر، یعنی دلغمان تاریخی جغرافیا څخه چی په ۱۳۶۴ش کال کابل پوهنتون کی خپور شوی دی استفاده کړی ده. ۹- حدود العالم با مقدمه بارتولد وحواشی مینورسکی ، ترجمه میرحسین شاه ، کابل۱۳۴۲ هـ ش کال ، ۹۳مخ. ۱۰- دکابل سلطنت بیان لومړی ټوک ،۱۶۰ مخ. ۱۱- دلغمان تاریخی جغرافیا.۷۳مخ . ۱۲- دافغانستان ژبی او تو کمونه ۴۱۸مخ. ۱۳- تاج التواریخ ۱۷۷ مخ امیرعبدالرحمن خان تالیف ۱۴- سراج التواریخ، ۴۸۰ - ۵۱۷ مخونه دفیض محمد کاتب لیکنه.
                     دنشرسرچینه: د جرګی مجله

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

دمحمدزمان کلمانی د ادبی خدمتونو د درناوی غونډه دقلم ټولنی لخوا

د چهار شنبی د ورځی د ماسپښین په ۳ بجو چه د ۱۳۸۹ لمریزکال ثور د میاشتی ۲۲ نیټی سره سمون لری دقلم دټولنی په نوښت دپښتو، دری او پشه یی ژبو د نومیالی لیکوال او شاعر محمد زمان کلمانی د ادبی خدمتونو د درناوی غونډه جوړه شوه. په دغه غونډه کی چی دګڼ شمیر لیکوالانو، شاعرانو او د قلم او ادب مینه والو په ګډون د دغی ټولنی په مرکز کی د ښاغلی څیړندوی محمد نبی صلاحی په ویاندی جوړه شوه،لومړی ښاغلی مولوی محمد عمر شریفی د قران عظیم الشان څومبارک آیاتونه ولوستل او ورپسی ښاغلی امرالله سرحدی یوه پرانستونکی وینا واوروله او وویل، دا چه د قلم ټولنه د پخوانی دود او باور پر خلاف ( چه په ژوندیو کی ښه او په مړیو کی بد نشته) د هیواد دنومیالی او وتلیو ادبی او علمی شخصیتونو د درناوی غونډی جوړوی او دخدمتونو قدر یی کوی ډیر پر ځای او د ستاینی وړ کار بولم او د ښاغلی محمد زمان کلمانی درناوی چی په تیره د پشه یی ژبی او ادبیاتو او هم د دوی دهویت د را ژوندی کولو په هکله یی تر ټولو زیات او دقدر وړ خدمتونه تر سره کړی د ده حق ګڼم او د قلم د ټولنی او هم راغلو لیکوالانو، شاعرانو او قدر پیژندونکو ورونو او خویندو څخه مننه کوم چی په دی غونډه کی یی برخه اخیستی ده. ورپسی په وار سره دقلم د ټولنی پخوانی مشر ښاغلی الحاج محمد حسن حسام ، ښاغلی عبدالرقیب نوری، ښاغلی غلام صدیق شینګنک، ښاغلی عبدالمالک لاموال، ښاغلی فرید الله نورستانی، ښاغلی انجینیرعبدالغوث رسولزی، ښاغلی مسجدی مالیار، ښاغلی شمس الدین شمس، ښاغلی جمعه خان افضل زاده، او دافغانستان د پشه ییانود شورا سرپرست مشر ښاغلی ملنګ بلاغ د ښاغلی محمد زمان کلمانی د ادبی خدمتونو په هکله خبری وکړی او ځینو خپل شعرونه ولوستل. د غونډی په وروستی برخه کی د ښاغلی نبی صلاحی په غوښتنه محترم محمد زمان کلمانی د سلام او درناوی په وړاندی کولو سره په څو لنډو خبرو کی د غونډی برخه والو ته په خطاب کی وویل: دا چی خپل کارونه او کورونه مو پریښی او دلته په سرخلاص ځای او باران کی زما د درناوی او هڅونی په خاطر را ټول شوی یاست د تاسو ټولو څخه مننه کوم، دا غونډه په حقیقت کی دخپل افغانی ادب او فرهنګ سره ستاسو د ریښتینی مینی ښکارندوی ده چی هیله کوم پدی برخه کی زما هڅی د ستاسو د قبول وړ وګرځی. دغه غونډه د ښاغلی سلیمان سون آرا له خوا د ارزونی، دکتابونو او نشریو په ویشلو او د لطیف جان لخو دکنسرت په ورکولو پای ته ورسیده.
ښاغلی محمد زمان کلمانی چی له اوس څخه شپیته کاله دمخه دبغلان ولایت د زاړه بغلان د قچی حسن تال د سیمی د کلمانیانو په کلی کی نړی ته راغلی دی د لسګونو عنوانونومطالبو او شعرونو څخه پرته چه د هیواد د مطبعاتو کی خپاره شوی تر اوسه دغه خپلواک لیکنی، غونډونی او ژباړنی لری:
  1. پشه یی پښتو متلونه، د افغانستان د علومو اکادمی لخوا چاپ ۱۳۶۴
  2. پشه یی ګی، د ملیتونو دچارو دلوی ریاست لخوا چاپ ۱۳۶۷
  3. انقلابی اړ(د نورمحمد غمجن پشه یی شعرونه) د لیکوالو د ټولنی لخوا چاپ ۱۳۶۳
  4. الفبای زبان پشه یی، د افغانستان دعلومو اکادمی لخوا چاپ ۱۳۶۷
  5. در مورد مردم وزبان پشه یی، د پیښور چاپ ۱۳۷۱
  6. پشه یی ګلینا، د کابل د میوند مطبعی چاپ ۱۳۸۴
  7. پشه یی د دوهم ټولګی لپاره، د تالیف او ترجمی ریاست چاپ ۱۳۸۶
  8. پیروڼیس تاړا کینی، د قلم د ټولنی لخوا چاپ ۱۳۸۶
  9. بشرس حقوقنا کیولوالی سندیلا، د حقوق بشر د خپلواک کمیسیون لخوا چاپ ۱۳۸۸
  10. پشه یی د اتم ټولګی لپاره درسی کتاب، چاپ ته چمتو
  11. پشه یی افغانان، چاپ ته چمتو
څیړندوی محمد نبی صلاحی او مولوی محمد عمر شریفی د تلاوت په حال کی

 
ښاغلی امرالله سرحدی د پرانستونکی وینا په حال کی

 ښاغلی الحاج محمد حسن حسام


ښاغلی عبدالرقیب نوری

ښاغلی غلام صدیق شینګنک


 ښاغلی عبدالمالک لاموال

ښاغلی فرید الله نورستانی

ښاغلی انجینیرعبدالغوث رسولزی


ښاغلی مسجدی مالیار

ښاغلی شمس الدین شمس


ښاغلی جمعه خان افضل زاده


د پشه ییانود شورا سرپرست مشر ښاغلی ملنګ بلاغ

ښاغلی محمد زمان کلمانی


ښاغلی سلیمان سون آرا

دا هم د غونډی د ګډونوالو څو انځورونه




د ملی راډیو تلویزیون خبریال د راپو جوړولو او مرکی په حال کی

د څېړندوی محمدنبي صلاحي رپوټ چې دقلم ټولنی ویبلاګ کی خپور شوی
د افغانستان د قلم ټولنې، د روان کال (۱۳۸۹) ل. د ثور د میاشتې په۲۲ نېټه، د ماسپښین په ۳بجو ددغې ادبي ټولنې په انګړ کې، د پښتو، دري او پشه یي ژبو د نومیالي لیکوال او شاعر محمدزمان کلماني د ادبي خدمتونو د درناوي په ویاړ (د پشه یی ګلېنا ـ پشه یي ګلبڼ) تر سر لیک لاندې، یوه پرتمینه ادبي غونډه جوړه کړې وه. د غونډې ویاند زه محمدنبي صلاحي وم. دا ادبي غونډه، په داسې حال کې چې، د باران د نرمو او پستو څاڅکو په را اورېدو سره بدرګه کېدله او د غونډې ټولو برخه والو غوښتل چې ‎، د محمدزمان کلماني لپاره کم تر کمه یوه جوړه کالي لانده خیشته کړي، د مولوي محمدعمر شریفي له خوا، د عظیم الشان قرآن یو څو مبارک آیتونه تلاوت شول. په سر کې د کار، ټولنیزو چارو، شهیدانو او معلولینو وزارت د بهزیستی او طعام بخشی لوی ریس امرالله سرحدي په دې غونډه کې، پرانستونکې وینا وکړه، بیا حاجي محمدحسن حسام، محمدصدیق شینګنک او لاموال د نوموړي شاعر او لیکوال د فرهنګي شخصیت او ادبي خدمتونوپه باب لنډې ویناوې وکړې او هغه ته یې خپلې پيرزوینې په خوږو کلماتو سره ډالۍ کړې. له هغه وروسته څېړنیار فریدالله نوري نورستاني او شمس الدین شمس دوه ټوټې شعرونه ولوستل، ورپسې د الینا اخبار مسوول مدیرانجنیر مسجدي مالیارخبرې وکړې او یو شعر یې هم ولوست، بیا انجنیرعبدالغوث رسول زي وینا وکړه . له هغه وروسته، د پشه یانود شورا سرپرست ملنګ بلاغ او جمعه خان افضل زاده هم ویناوې وکړې او کلماني ته یې خپل عقیدت وړاندې کړ. ورپسې عبدالرقیب نوري په ترنم سره، یوه هېوادنۍ ترانه په پشه یی ژبه ولوستله.  په پای کې محمدزمان کلماني د خپلو هغو کارونو په اړه رڼا واچوله، پر کومو چې، همدا اوس لګیا دی. سلیمان سونا را نورستاني دغه غونډه مثبته وارزوله ، مولوي لعل محمدنعماني د پای دعا وکړه او لطیف جان د( ساعتکیت تیر است) په نامه د سندرو لړۍ پیل کړه.
د غونډې ټولو برخه والوپه ویناوواو شعرونو کې، د ښاغلي کلماني د درانه شخصیت درناوی وکړ او هغه یې په شخصي لحاظ، یو مخلص او صادق انسان او د ښې پرسونلټې خاوند شاعر او لیکوال وباله. ده ته یې له ادبي فضایلو نه ډک او اوږد عمر وغوښت. کلمانی نه یوازې شاعر، بلکې لیکوال او څېړونکی هم دی.  ده د نورمحمد غمجن تمیل د شعرونو ( انقلابي اړـ انقلابي زړه)  د هغه له وژل کېدو نه وروسته راغونډ او چاپ کړ. د( پشه یی ګلېنا) اثر یې د چاپ په ګاڼه ښایسته کړاو تر ټولو مهمه خبره دا چې، ګڼ شمېر ادبي او شعري آثار یې ولیکل اوپه دې لړ کې یې د ( پشه یي افغانان) اثر هم ولیکه.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۷, سه‌شنبه

لغمان ولایت او حکومتی عدالت

لغمان د افغانسان د ۳۴ ولایاتونوڅخه یو ولایت دی چې دهېواد په ختيځ کې پروت دی او د کابل، کاپیسا، پنجشېر، نورستان، ننګرهار اوکنړونه سره ګډې پولې لري. لغمان یا لمگان چې د لام پاکا ، لام پو، لپگان او په نورو نومونو هم یاد شوی دی، یو لرغونی او تاریخي سیمه ده چې پخوانیو کتابونو کې د کابل او پیښوره تر منځ پرته ټوله سېمه د لغمان یا لمغاناتو په نامه یاده شوی ده. د کابل او پیښور نښلونکی سړک هم د دې سیمې څخه تیریږي چې دکابل ولایت سروبي ولسوالی نه نیولی تر درونټې پورې چې د ننگرهار ولایت مربوط دی رسیــږي. او همداراز د کابل سیند هم له همدې ولایت څخه له تیریدو ورسته چې د الینگار سیند هم ورسره گډیـږي ننګرهار ولایت کې رسیدو وروسته کنړسیند سره یو ځای کیږي. لغمان یو غرنی ولایت دی چې ښکلي طبیعي ځنګلونه هم لري چې په دودیزه ډول د سیمې خلکو لخوا ساتل کیږي. خلک یې کروندگر او مالدار دي او زراعتي ځمکې یې لږې دي چې له همدې وجې د لغمان اوسیدونکي اړ شویدي چې نورو ولایاتو ته کډه وکړي چې د افغانستان په ټولو ولایاتنو کې د لغمان خلک میشت دي او زیاتره یې دافغانستان په شمال کې د شاهې په دوره کې ناقل شوي دي. لغمان ولایت کې ځوانان د بې روزګاري د وجې د کار موندلو لپاره کابل او نورو ولایتونو ته ځي او ځینې هم ایران او پاکستان کې کار کوي چې په لاره کې ډیرو ستونزو سره مخامخ کیږي چې یوکال وړاندې لسګونه بې ګناه ځوانان دولت مخالفینو لخوا د کندهار- هرات لویه لاره کې د ترانسپورتي بسونو نه ښکته کړل او په ډیر بې رحمي سره ووژل. دلغمان د ولایت د نفوس او پراختیا دقیقه احصائیه نشته او کوم احصائیه چه شته هغه هم ډیر پخوا اخیستل شوېده. سره له دې چې د لغمان په باره کې ډیرو لیکوالانو لیکنې کړي دي خو ټولو خپلو لیکنو کې همدا معلومات لیکلي دي چې (د لغمان پراختیا (۷۲۱۰) کېلومتر مربع ده،او نفوس يې احصایې له مخې (۳۱۰۶۵۱) ښودل شوې اوپه یوکیلومترمربع ځمکه کې يې ۴۳ کسه وګړي استوګن دي) چې دا احصائیه د اعتبار وړنده ځکه چې د لغمان ولایت پخوانی پراختیا (مساحت) کې بدلون راغلی او ددې ولایت یوه برخه اوس نورستان ولایت په محدوده کې راغلې ده چې اوسنی پراختیایی (۳۸۴۳) کیلو متره مربع پاتې ده. د سر شمیرنې ارقام یې هم دقیق ندي ښودل شوي ځکه له یوې خوا په افغانستان کې سر شمیرنه ډیر پخوا شویده چې هغه وخت دسرشمیرنې امکانات ډېر لږ وه او د دې ولایت غرنی او لیرو پرتو سیمو ته د تک امکانات ډیرکم وو او بل دا چې خلک هم د جبري عسکري له وجې دسر شمیرنې په وخت کې دقیق معلومات نه ورکول. د سرشمیرنی د وخت هر ماشوم اوس په کورنی بدل شوی چه دا هم د نفوس څو برابره کیدو څرګندوی دی. په دې ورستیو کلونو کې د بهرني مرستندویه موسسو لخوا چې کوم اټکلي سرشمیرنه شوې دلغمان نفوس یې (۵۰۰۰۰۰) په شاو خوا کی ښودلی دی . د لغمان پخوانی والي د ټول ټاکنو د رای پاڼو اخیستو په موخه یوه قومي غونډه کې دلغمان نفوس په باره کی داسې وویل: (لطف الله مشعل پر احصايې نيوکه وکړه او ويې ويل چې دلغمان نفوس يې يواځې درې نيم سوه زره کسان ښودلى دى ، په داسې حال کې چې ددې ولايت نفوس نږدې يو ميليون تنه دى “روهي ویبپانه”) د لغمان ولایت مرکز مهتر لام بابا په نامه یادیږی او د الینگار، قرغه یی ، الیشنگ او دولت شاه په نامه څلور ولسوالی گانې لري. مهترلام بابا یو د احترام وړ شخصیت تیر شوی چې خـداى بخښلي مرحوم دکتور محمد سعید«سعید افغاني»د (مهتر لا م صاحب واقعا پیغمبر و ؟) په عنوان لیکنه کښې مهترلام بابا په باره کې پوره معلومات لیکلی. همداراز لغمان کې ډیرې پیژندل شوې څیرې تیر شوی او اوس هم شته چې پخواني وزیرانو کې صدر اعظم داکتر عبدالظاهر د نامتو سندرغاړي احمد ظاهر پلار او اوسني وزیرانو کې محمد حنیف اتمر چې درې وزارتونو کې یې کار کړی او اوس هم د کورنیو چارو وزیردی او همدارنګه ډیر درانه او دقدر وړشهیدان، غازیان، ادیبان او لیکوالان تیر شوي او شته چې ارواښاد گل پاچا الفت دهيواد دپښتو ادب ځلانده او تل پاته ستوری دی. او په اوسنیو لیکوالنو کی سر محقق زلمی هېوادمل چې د ولسمشر فرهنګي سلاکاردی. زه د لغمان ولایت ټولو لیکوالانو، ادیبانو او نومیالانونه بخښنه غواړم چه د ټولو نومونه نشم اخیستی ځکه چه زما لیکنه د لغمان ستونځو په هکله ده. د لغمان ولایت اکثریت وګړي پښتانه او دویمه کی پشه یی او دریمه کی هم تاجیک یا دری ژبي دي پخوا دریمه ژبه نورستانی وه چه اوس ځانته ولایت لری ګوجر او ځینی نور لږه کي شته چه فیصدی یی لږه ده. دUSAID د LGCD سروی له مخی دلغمان ولایت %۵۱ وگړی پښتانه چه %۴ پکښی کوچییان ښودل شویدی، %۲۷ پشه یی (د یادونی وړ ده چی د پشه یانو شمیر دلته لږ ښودل شوی) او %۲۲ (تاجیکان) دری ژبي ښودل شوي دي. دتاریخ په هره دوره کې د انگریزانو نه د استقلال اخیستو او د روسانو د تجاوز په وخت د لغمان ولس میړانه او کار نامه نه هیرودونکې ده. سره له دې چې لغمان اوسیدونکي په هر شرایطو کې د مرکزي دولت څخه یې ملاتړ کړی او کوي خو بیا هم لغمان ولایت ته په هیڅ دوره کی خدمت ندی شوی شاهي دورې نه نیولي تر اوسه پورې د پام وړکار ندی شوی بلکه د انقلاب راتگ نه وروسته نه دا چی پام ورته ندی شوی بلکه له پامه غورځول شوی دی د داکتر نجیب الله د حکومت په دوران کی دلغمان ولایت یوه برخه پرته له دی چی د اوسیدونکو نه پوښتنه و شی د لغمان ولایت څخه جلاه او د نورستان ولایت سره و تړل شوه او د لغمان ولایت او د دی سیمې اوسیدونکو په تیره پشه یانو سره یی جفا اوشوه چه د سیمې اوسیدونکي او س هم ستونځو سر مخ دي . ځکه چی د دغی سیمې یعنې غربي نورستان اوسیدونکي نورستان مرکز سره د تګ راتګ لاره نه لري او خلک یی کله چې کوم کار ورته پیښ شي نو مجبور دي چې له درې ولایتونو (لغمان، ننگرهار او کنړ) څخه تیر او نورستان مرکز پارون ته ورسیږي . سره له دی چې حکومت کی څو واری بدلون راغی خو د دی سیمې خلکو خصوصاً پشه ییانوغوښتنې چا نه دي منلي او اوسیدونکي یې او س هم له ستونزو سره مخ دي. په هر نظام کی بیشماره والیانو ادلون بدلون شوی خو چا دې ولایت ته داسې کار ندی کړی چې د یادولو وړ وي. لغمان ولایت سره له دې چې نفوس دکثافت له پلوه منځنی کچه کې دی خو بیاهم دې ولایت ته د نفوس په اساس ونډه نه ورکول کیږی د مثال په توگه ، لغمان ولایت کی څلور ولسوالی دي او د څلورو ولسوالی امتیازات اخلي خو بعضی ولایتونه چې وروستیو کې په ولایت بدل شوي او پخوا ولسوالی وې اوس د شپږ او اوه ولسوالی جوړ شوی او د د شپږ او اوه ولسوالیو امتیازات ترلاسه کوي حال دا چې دلغمان نفوس د دی ولایتونو نه څو برابره زیات دی. همدارنگه لغمان ولایت په ولسی جرگه کی څلور استازي لري چې داسې ولایت هم شته چې رای ورکونکو شمیر دلغمان ولایت څخه کم وه خو بیا هم ولسی جرګه کی پنځه څوکی لری. زه نه غواړم دکوم ولایت نوم واخلم ځکه چې پدې خفه نه یم چې ولې هغوی ته امتیاز ورکول کیږي بلکه ګیله له دې لرم چې ولې لغمان ولایت ته خپل حق نه ورکول کیږی . همداراز د ولایتی شورا استازو شمیر یې هم هغه ولایتونو سره برابر دی چې تر ټولو لږ نفوس لري. لغمان ولایت د نورو ولایتونو په پرتله ډیرې ستونزې لري: بریښنا(برق) دې ولایت کی شتون نلري او دیزلی برق هم په شپه او ورځ کی ۶ ګینتی چالان وي چې ځینې دولتي ځایونه او یو شمیر کورونه په مرکز کی تری ګټه اخلي. چیرته چې بریښنا نوي نو هلته پرمختیا هم نشته ځکه د بریښنا نشتوالی له کبله سودا ګر دی ولایت کی پانګه اچولو ته زړه نه ښه کوی. سره له دې چې کابل سیند دې ولایت نه تیریږي او د الیشنگ او الینگار سیندونه بهیږي خو بیا هم چار واکي او دبریشنا وزارت څه نکوي که چیرې د لغمان ولايت د الينګار په ولسوالۍ کې د قلعه ګوش او د اليشنګ ولسوالۍ د وطن ګټو په سيمو کې د اوبو بندونه جوړ کړي له يوې خوا به بريښـنا توليد کړي او له بلې خوا به لغمان کې د خلکو کرنيزې ځمکې د خونړيو سيلا بونو له ګواښ څخه خلاصې او ډاګونه به هم خړوب شي چه دا به دې ولس ته لوی خدمت وي. د یا دولو وړ ده چې د اوبو او بریښنا وزیر کال دمخه راغلی وو او د ۱۶ میگا واتو په ظرفیت یو سب ستیشن (دبریشنا ذخیره) بنست ډبره یې پدې ولایت کې ایښې وه، د روغتیا په برخه کې هم خلک ستونزو سره لاس اوګریوان دي. لغمان مرکز یو روغتون لري او لکه نورو ولایتنو روغتونونو په څیر امکانات نلري او اکثره ناروغان او زخمیان د علاج لپاره ننگرهار ته لیږل کیږي. او په هرولسوالیو کې هم یو اداری واحد لري چې د بستر امکانات پکښې نشته ، د تعلیم ستونځه دلغمان ولایت په ولسوالیو کې اکثره ښوونځي تعمیر نلري او که لري هم درسي خونې یې لږې دي. لیرې پرتو سیمو کې ښوونځي نشته د ښوونځیو نشتون له کبله د لیرې پرتو سیموماشومان بی تعلیمه پاتی کیږي. دلته یو دارلمعلمین شته او د لوړو زدکړو کومه څانگه نشته ، دې ولایت مرکز او ولسوالیو کې کوم لوی مسجد ندی جوړ شوی او دیني زدکړو مدرسې هم د ګتو په شمار دي، رادیو په ۲۴ ساعتونو کې تقریبأ ۴.۵ ساعته او تلویزیون هم ۲ ساعته خپرونې لري چې هغه هم د برق د نشتون له کبله څوک یې لیدلای او اوریدلایی نشي. د کرنې په برخه کې سره له دې چې کوکنار دی ولایت کی نکرل کیړي خو د دې ولایت کروندګرو سره مرسته نه کیږي. هرکال د خلکو په سل ګونه جريبه کرنيزه ځمکه د سيلابونو له امله له منځه وړل کيږي خو د دولت لخوا ورته هيڅ پاملرنه نشته، لغمان ولایت ته یوازې دا چې پام ندی شوی بلکه همدا لړی روانه ده راتلونکی پارلمانی ټاکنو څوکی هم په هماغه پخوانی اټکلی نفوس ورکول کیږي. د ۱۳۸۹ کال بودجه چه تصویب لپاره لیږل شوې و پراختیایی بودجه کښی لغمان لپاره کومه برخه نوه شوې چې رد شوه او اصلاحاتو ورسته بیا تصویب شوه ګومان نکوم چې لغمان لپاره کومه پروژه نظر کی نیول شوې وي. د ولایتي شورا غړي ګلزار سنګروال یوه تلویزیونی مرکه کی د افغان حکومت نه ګیله کوله چې د لغمان ولایت سره د مور او میرې چلند کوي، که چیری دی نا برابری ته وګورو نوددی ګیله بی ځایه نده ، خو په پښتو کی متل دی چی "له یوه لاس څخه ټک نه خيږي" په ولسي جرګه، مشرانو جرګه کې د لغمان ولایت استازو، د ولایتی شورا غړو او همدا راز د لغمان ولایت نوی والی ښاغلی اقبال عزیزي څخه چې د لغمان ولس استازیتوب کوي زما هیله داده چه د لغمان ولایت د روا حقوقو د اخیستو لپاره هڅې وکړي تر څو د دي ولایت اوسیدونکي آرام ژوند ولرې او د مزدوری لپاره نورو ملکونو کې سرګردانه نشي.

محمد ظاهر"الیـــنا"

آثار باستانی مناطق پشه يی نشين

محمد زمان کلمانی پشه يی ها يکی اقوام بومی افغانستان اند که از گذشته های خيلی دور به اين سو اکثراً در دامنه های کوه هندوکش بويژه مناطق جنو...