۱۳۹۸ بهمن ۲۴, پنجشنبه

واقعه کلمان در آینه سراج التواریخ

در کشور باستانی و قهرمان ما افغانستان عزیز ملیت ها اقوام و قبایل مختلف زندگی میکنند که همه آنان دارای افتخارات و عنعنات پسندیده مشترک بوده و در طول تاریخ کشور ما چون تن واحد در برابر تجاوز گران و زور گویان قیام کرده و از مناقع و سرزمین مشترک مان دفاع نموده اند و پا به پای کارو مبارزات شان از بین این ملیت ها مردان نامور و شخصیت های برجسته قرهنگی تبارز نموده که قبل قدر و باندگی مردم و وطن مقدس ماست.
فیض محمد کاتب هزاره یکی از این شخصیت های قابل قدر و قلم بدست افغان میباشد که باید از او با افتخار و سربلندی نام برد. آثار گرانبها و سود مندی را که کاتب موصوف از خود بجا گذاشته بیانگر حقایق و واقعیت های تلخ روزگار و به خصوص در دوران خودش و قبل از آن در کشور ما میباشد که در آثار دیگران کمتر سراغ میشود. فیض محمد کاتب هزاره از آن شخصیت های است که بدون هیچ نوع تبعیض وکم و کاستی در دوران امیر وقت تا حدود امکان واقعیت ها را تحریر کرده او از آنها یاد آور شده است، موصوف در پهلوی سایر وقایع که به خصوص در عهد سلطنت امیر عبدالرحمن خان به وقوع پیوسته او وقایع مربوط به مناطق پشه یی نشین لغمان، ننگرهار، کنر ها و کاپیسا نیز یاد آوری کرده و از پشه یی های نام برده که در نمطقه جاغوری غزنی یکجا با برادران ملیت هزاره و در منطقه شینوار با برادران شینواری زندگی کرده و با ستمگران و دست نشانده گان امیر مبارزه و مقابله کرده اند. درین جا صرف در مورد واقعه تاریخی سال ۱۳۰۳- ۱۳۰۴ هـ ق مطابق با 1885- 1886 م در کشور که بیانگر مظالم و کشتار های رژیم امیر عبدالرحمان خان و مقاومت مردم در برابر مظالم آن میباشد یاد آور میشویم که در اثر(سراج التواریخ) یاد آوری شده این واقعه عبارت از جنگ “کلمان” میباشد. کلمان دره و یابه عباره دیگر منطقه پشه یی نشین است که طرف شرق ولایت لغمان شامل قریه های کشردکا، کهو، گل آرام، لمټک، کلندر، بولام، گورجن، جنمیر، خورک، پارج، کولک لام(۱) و غیره بوده کر در هر قریه آن در حدود یکصدوبیست الی دوصد خانواده زندگی دارند(۲) چون کلمان بصورت عموم یک منطقه کوهستانی و صعب العبور بوده که در ارتغاعات بلند شرقی کشور قرار دارد بناً همین آب و هوا و طبعیت کوهستانی آن است که مردم این سرزمین را سرسخت و دلاور و پر غرور بار آورده که قبل از واقعه کلمان هیچ لشکر کشی و قدرتی آنها رامغلوب نکرده بود(۳) زمانیکه امیر عبدالرحمن خان  بر کرسی قدرت نشستاز یکسوبه خاطر تحکیم قدرت مطلق العنانه و از سوی دیگر به منطور گرفتن انتقام باداران خود از مردم دشمن شکن و قهرمان افغانستان که در جنگ دوم افغان و انگلیس از خود شهامت نشان داده بودند با بی رحمی به کشتن و تعقیب اشخاص با نفوذ شخصیت های ملی و رهبران واقعی مردم پرداخت. عصمت الله خان جبارخیل که وزیر داخله زمان سلطنت امیر شیرعلی خان و عضو مجاهدین ملی بود و در جنگ دوم افغان و انگلیس رهبری مردم لغمان را در محاذ خیبر نیز به عهده داشت از جمله این قربانیان امیر بود(۴). زماینکه موصوف دستگیر گردید برادرش عبدالمجید خان با تمام اهل و عیال خود و اطفالش که تحت تعقیب و پیگرد شدید رژیم شاهی قرار داشتند اولاً به منطقه کشموند و بعد به منطقه کلمان پناه برد. بنا به همین علت به نقل از سراج التواریخ: … سپهسالار غلام حیدر خان که به امر امیر با افواج خویش بعزم سرزنش مردم مذکور وارد چهار باغ لغمان شده بود روز هجدهم ماه محرم روی ستیز جانب ساو کلمان نهاد و همچنین از دگر جانب محمدشاه خان حاکم تگاب با دوهزار تن پیاده مسلح از مردم تگابی و یکهزار تن از مردم اشپی، اسکین، کوتی و کوه صافی براه افتاده… سپهسالار به مردم کلمان پیام های فرستاد تا فراریانی که در بین خود جاه و پناه داده اند با گروگان بزرگان خود به اردو آورده و خویش را پایمال نسازند. مردم کلمان که از یکسو از مظالم مطلق العنانی های امیر خود کامه آگاهی داشتند و از سوی دیگر این رژیم عصمت الله خان جبارخیل را که از اشخاص قابل احترام مردم منطقه بود دستگرو به قتل رسانده بودند بنابر عنعنه و غرور عالی افغانی شان عیال و اطفال عصمت الله خان جبارخیل را نخواستند به سپاه شاه تسلیم نمایند بنابران به پیام های میان تهی و فریبنده دست نشانده گان رژیم خود کامه امیر اطاعت نکردند که در سراج التواریخ چنین میخوانیم: …. مایک تن از شل و کل را جایز نمیشماریم که به رسم گروگان به کارگذاران پادشاهی بسپاریم چه جای بزرگانی که به گروگان داده شوند. امیر عبدالرحمن خان از این امر سخت بر آشفته شده شش ضرب توپ قاطری با یک فوج پیاده نظام از کابل مامور سرزنش و مطیع ساختن این مردم نموده تمام قبایل و مردم پنجشیر، نواحی جلال آباد و لغمان را فرمان داد که با مردم تگاب، اشپی، و اسکین که وارد آن سرزمین شده اند ملحق گردیده آنها را نیست و نابود سازند(۵) با وصف مردم کلمان به منظور اینکه در هنگام مقابله با سپاه پادشاه به پناه گزینان کدام آسیبی نرسد آنها را صحیح و سلامت از طریق مناطق پشه یی نشین ویگل، اریت، شماش، و چلس در منطقه قبایلی باجور رسانده و خود با سپاه شاهی در حالیکه از سه سمت وارد منطقه کلمان شده بودند به مقابله پرداختندو به سرکردگی مصطفی خان اعلان جنگ دادند…… همان بود که در اول ماه ربیع الاول جنگ سرسخت و خونین میان سپاه شاهی و مردم کلمان در گرفت . بسیاری تن از جانبین کشته و مجروح گشته و متحمل تلغات نگین شدند. بر علاوه آن زمانیکه سپاه شاهی وارد قریه جات میشدند به دستور بزرگان خویش اطفال ، زنان و کهن سلان را که به آنها روبروه میشدن از دم تیغ کشیده و به غارت ، چور و چپاول دارایی های مردم به قطع اشجار، درویدن حاصلات زراعتی ، و تخریب خانه های آنان پرداخته و به آتش میکشیدند ولی باوجود این همه مظالم و وحشی گری های سپاه امیر که منظماً از سه جانب وارد صحنه جنگ میشدند، نتوانستند به طور شاید و باید مردم کلمان را مطیع سازند زیرا آنها سرسختانه و مردانه وار به مقابله پرداخته و از خود دفاع مینمودند تا اینکه نیرو های امیر به فتح نسبی نایل آمدند و منطقه پائینی کلمان به خصوص کشر دکا را به تصرف در آوردند و خواستند از طریق مهاصره و مسدود ساختن راه های ارتباطی آنانرا از مناطق همجوارشان که باهم قرابت خونی و لسانی دارند جبراً به اطاعت وا دارند. از جانبی عده یی از ریش سفیدان و بزرگان نواحی کلمان را به قسم گروگان گرفتند و سپاه را دستور دادند تا دیگران را رهسپار کوه های کلمان کرده و آنها را که دستگیر میکنند تا نابود نکرده باز نگردند.  ……. با حصول این فتح حکمران جلال آباد که منتظر فتح و شکست بود به رسم خوشی شادی بیست و یک فیر توپ کرد. و مردم کشموند، بریکوت، بمبه کوت، لام کندا، ستن و همچنان بزرگان مناطق جتیلا، مندال ، لاج درک ، مشفه و تمام دره جات یاغستان یکی پی دیگر از طریق اطاعت نزد سپهسالار آمده مطیع و منقاد شدند. از روز اول محاربه تا اینحال چهل و چند تن از سپاه نظام مجروح و شانزده تن مقتول گشته چهل و چهار نفر از مردم ایلجاری زخمدار و ده تن کشته شدند. و آنگاه که نظم نسبی روی کار آمد و امور حکومت در بین مردم رواج گرفت بیست و دو نفر از مردم کشموند، دو تن از بزرگان وایگل ، چهار تن از مجگندول و دو تن از بریکوت را که مجموعاً چهل تن شوند با عیال و اطفال شان به رسم گروگان سپهسالار نگهداشه بود رخصت و مراجعت داد. در این اثنا به امر سپهسالار در موضع کشردکا که در دهن دره کلمان موقعیت دارد به اعمار قلعه شاهی پرداختند و اراضی کلمان را به دوصد تن از پیاده گانی که از محافظین این قلعه شاهی بودند سپرد و خود با دیگر سپاه از دهن دره کلمان کوچ کردند. با وصف تسلیم شدن مردم حکام محلی وقت بنا بر دستور باداران شان بمنظور بدست آوردن غنانیم و چور و چپاول اموال مردم دست به ظلم و تعدی زده با بهانه های گوناگون علاوه بر اخذ جریمه های نقدی و لت و کوب اشخاص ، از غارت گاوها، بزها ، سلاح ومهمات ، دارای ها و حتا از غارت کتاب و قران کریم هم دریغ نمیکردند که بعد برای باداران شان میفرستادند. از جانب دیگر چون رژیم شاهی امیر از مردم کلمان احساس خطر میکرد در فکر این بود که چگونه سران و بزرگان این قوم را فریب داده و در اسارت در آورند بناً از طریق حکام محلی از مردم کلمان بخصوص از بزرگان قوم دعوت به عمل آوردند تا از خصومت دست کشیده بیایند و خواسته های خود را از طریق جرگه و مشوره در میان بگذارند تا از این طریق سوی ظن و کدورت ازمیان برود، همان بود که بزرگان پاکدل و خوش باور کلمان بشمول سرکرده آنها مصطفی خان دعوت آنانرا پذیرفته وارد مذاکره و جرگه شدند، ولی گماشته گان امیر با استفاده و این سنت پسندیده مردم آنها را در محاصره گرفت و برای شان تفهیم نمودند که شما از آب و نان کلمان به کلی محروم هستید و نمی توانید به خانه و مناطق تان برگردید. از این رو عده یی از مردم کلمان با تمام عیال و اطفال شان از طریق جلال آباد به کابل و از آنجا به هرات ، میمنه و دیگر ولایات کشور فرار شدند(۶). در جریان راه شخصی بنام نورمحمد خان که از بزرگان مردم کلمان بود به نحوی از اسارت آنها فرار نموده و بعد از مدتی چند خود را به منطقه کلمان رساند. قلعه شاهی که برای پاسداران و نگهبانان حکومتی و در جریان جنگ آباد شده بود و بر مردم منطقه بر هیچ نوع ظلم دریغ نمی ورزیدند و از طرف دیگر چون بزرگان و اقارب این مردم را به حیله و نیرنگ در اسارت در آورده و بعضی شانر فرار نموده بودند همه منتظر انتقام بودند(۷). لذا هنگامیکه نورمحمد خان وارد کلمان شد طی زمان و فرصت کوتاه تعداد زیاد از مردم( کلمان) و (ساو) با او متحد شده و در سال ۱۳۰۴ هـ ق مطابق با 1886 م بر ملک الیاس که از همکاران امیر بود با همدستی و رهنمایی موصوف قوای نظامی امیر وارد کلمان شده و عده کثیر از مردم را به قتل رسانده و خود دوباره در کلمان جاگزین شده بود بر او حمله بردند و ملک الیاس را به قتل رساندند، بعد به طرف قلعه شاهی که در منطقه کشر دکا بود یورش بردند و جنگ شدید بین محافظین قلعه و هجوم آورنده گان در گرفت ولی با وصفینکه قوای دیگری نیز به کمک قلعه شاهی فرستاده شد اما در مقابل خشم و طغیان مردم قوای موصوف هم تاب مقاومت نیاورده یک افسر و دوصد تن از محافظین قلعه شاهی را به قتل رساندند(۸). وقلعه شاهی را از بیخ و تهداب با خاک یکسان کردند و نگذاشتند که آن محل و قلعه شاهی درد سرد دایمی برای مردم آن منطقه باقی باند.  …….. سپهسالار غلام حیدر خان که به کابل آمده بود به امر امیر با دو فوج پیاده نظام و شش ضرب عازم آن ولا شد و همچنان میر عطا خان را فرمان کرد تا یک فوج پیاده نظام را با چهار توپ در کنر گذاشته خود با تمام سپاه به جانب محل واقعه حرکت کند. همین بود که بعد از تهیه اسباب جنگ در روز نهم برج محرم به محاربه پرداخت و در طول این جنگ هزار و هشتصد تن از مردم کلمان را به رخته و به قتل رساند(۹).  مردم با شهامت کلمان جان و مال خود را قربان کردند مگر کسانیکه به آنها پنا برده بودند انها را به قیمت خون خود به جای امن رساندند. نه تنها سراج التواریخ بیانگر این واقعه و مقامت مردم کلمان در برابر مظالم نظام مطلق العنان امیر عبدالرحمن خان می باشد بلکه بر علاوه از واقعه مذکور به خصوص مردم شرقی کشور ما آگاهی کامل داشته که از آن داستان ها حماسه ها آفریده و درین مورد اشعاری هم به پشتو و پشه یی سروده شده است.
ماخذ:
۱- اطلس قریه های افغانستان ص ۶۴۵ .
۲- مجله آریانا شماره سوم و چهارم سال ۱۳۶۱ ص ۱۰۰ .
۳- تاج التواریخ ص ۱۷۷ .
۴- افغانستان در مسیر تاریخ ص ۶۱۸-۶۵۱ .
۵- سراج التواریخ ص ۴۸۰ .
۶- مجله فرهنګ مردم شماره (جدی و قوس) ص ۱۱۰ سال۱۳۶۱ .
۷- از گفته های بعضی از موی سفیدان کلمان و کسانیکه به هرات و میمنه فرار شده اند و همچنان از ادبیات مردم>
۸- تاج التواریخ ص ۱۷۷ .
۹- سراج التواریخ ص ۵۱۰ و ۵۱۷ .
 نوشته محمد زمان کلمانی / کتاب درمورد مردم و زبان پشه یی
چاپ به کمک مالی نورمحمد چمار 

۱۳۹۸ بهمن ۲۳, چهارشنبه

افغان ستان یا ! افغانس تان / احمدجان ماڼو

ازسالیان زیاد به اینسو در فکرو اندیشه اینکه ایا نام افغانستان وامثال ان مانند تاجکستان ،هندوستان ... وغیره کدامین نوع ان درست وکدام شکل انها نادرست است  فرو رفته درخود می پیچیدم ،تا شکل اصیل انرا یافته وانرا به پژوهشګران زبان ،شعرا ونویسندګان جهت ترسیم نام درست،دقیق وصحیح ان به بحث نشینم !
درزمان که ، شاګرد مکتب بودم از استادان ادبیات فارسی ، دری وپشتو وهموطنان مکتبی وچیز فهمم دربحث ها پیرامون نام کشورعزیزمان افغانستان وتعریف ومفاهیم ان میشنیدم که، قسمآ از دو واژه (افغان) و( ستان ) ساخته شده  است که: ( افغان ) به معنی مردم و(ستان ) ان به معنې ، جای ،مکان ،محل بود وباش وزیست ...به معرفې میګرفتند .
یعنی : افغان (مردم) + ستان ( کشور،محل بود وباش) افغان + ستان = افغانستان !
امروز نیزاګر از هر افغان واستاد پرسیده شود که ،افغانستان چه معنی دارد بدون درنګ ګویند که افغان (مردم) وستان( مکان) یعنی سرزمین افغان ، میهن و وطن افغان ؛ افغانستان = سرزمین افغان !
این معنی ومفهوم کلمه ترکیبی را هموطنان ما ومردمان کشورهای دیګر که دارنده (ستان) اند به همین معنی ومفهموم مانند خط قران پزیرفته وقبول نموده اندوبه ان یقین کامل دارند ، ولی به نظر من واژه ترکیبی افغانستان واژه اصیل ،پشتو.فارس،دری نبوده ونیست ، به دلیل این که، معنی ،توضیح وتشریح ان از حقیقت واژه یې به دور میباشد .
به خاطرکه ، واژه ترکیبی افغانستا ن ازادبیات باستان زبان پشایې بوده ، به مرور زمان ، سینه به سینه از نسل به نسل به شکل شفاهی وبلاخره به شکل کتبی امروزین بدون معنی ومفهوم اصل ان به زبانهای به اصطلاح کشورهای(ستان ) دار انتقال وبه تعریف فوق ارایه داده شده قبول وپذیرفته شده است !
در اصل ما،  باید معنی اصیل انرا بدانیم ، که حقیقت این نام ترکیبی در کجا ودرکدام زبان زنده بومې وباستانې نهفته است!
پژوهشګران ودا نشمندان بزرګوار همیشه درپی تلاش حقایق واژه ها بوده، وبه این فکر اند که، به فرهنګ های واژه یې، واژه های درست دقیق با مفاهیم که در خمیر مایه یې انها نهفته است دست یابند ، تاذخایر واژه یې را ارایش وپیرایش دهند ،تا باشد نسل های اینده از دست اوردهای علمی وادبې بیکران پدران واجداد شان مباهات نمایند،به امید اینکه ادبیات زبان خویشرا با ان زیبایې که،ازاجداد شان به ارث برده اند با امانت عام وتام، بدون کم وکاست در ساختارظاهرې روبنایې ودرونی ، با تمام خوش بوهای ادبې وزیبایې هایرا که درجمله سازی درخود نهفته دارند، منحیث میراثفرهنګی به امانت داری کامل بدون کم وکاست کمیت و کیفیت شان تقدیم نسل های اینده ساز نمایند !
بنابر دلایل فوق الزکرواژه زیبای ترکیبې باستان آریاېی پشایې (افغانستان) را با درنظر داشت اغلاط حرفې ، کلماتی ومعنایې که ، دران نفوذ نموده به اصلاح ان پرداخته، تاباشد معنی ومفهوم اصلی که،درخودکلمات نهفته است بدست اید و به معنی ومفهوم اصلی ان برسیم . 
برای ازبین بردن نقیصه کلماتی وتلفظې واژه زیبای (افغانستان) میپردازیم ، تا باشد در روشنایی  اصلاح  واژه های ترکیبی دارنده (ستان ها) نیز جامه درست وبه تن برابردرتن نمایند!
افغانستان که،یک واژه پر افتخار تاریخې میهن مان است لازم است که،با معانې حقیقې ان شناخته شود . بنابر ان باید شکل اصلی ومعنی مطابق خودش را داشته، تا باشد زیبا ودلربا شود !
واژه ترکیبی (افغانستان) از لحاظ معانی ومفاهیم  و از لحاظ شکل وتلفظ که دارد،درزبان اصیل آریایې ( پا اچا ایې / پشایې) از سه پارچه نفیس بافته شده است :
ا ــ افغان = اسم خاص .
ب ــ س  =حرف نسبتی .
ت ــ تان، تن= فعل
واژه ( افغان ) بدون شک یک اسم خاص است .
حرف (س) در زبان پشه یې ودراکثریت زبانهای هندواروپایې حرف نسبتی بوده وهمیش بعد از اسمی یاشی یې میاید که،‌ درزبان پشایې (س) ودرسایر زبانهای لاتینی به ګونه حرف (ایس) لاتین ظاهرمیشود ، واژه
 (تان / تن) درزبان پشایې ازمصدر (تیک = بودن / وول) ازګردا ن مصدرموصوف بدست میاید ،جهت بهتر شناسایې واژه (تن / تان) مصدرش را دراین جابه ګردان میګیریم !

تیک = بودن / وول

               ضمایر                                                       افعال
       پشایې/ دری / پشتو                                    پشایې / دری /پشتو
      آ    / من   / زه                                      تیم ، تم /  میباشم  /  یم

      تو  /تُو     / ته                                    تي    /   میباشی  / یې
    سی  / او  /   هغه                                     تې   /  میباشد  /  دی
    امو  /  ما  /  مونږ                                      تس  /  میباشیم  / یوو 
    ایمو  /  شما  /  تاسی                                  تهدا  / میباشید  /  یې
    تې  /  انها  / هغوی                                  تن  / هستند  / دي

امرفعلې : تې،تهدا

 درګردان (تیک = بودن / وول ) دیدیم کی ، فعل (تن = هستند /دي ) برای جمع غائیب بدست امد ،حالا اګر ما فعل (تن= هستند/ دي) رادر نظر بګیریم ، چون فعل بدست امده (تن ) دارنده دوحرف ساکن اند،اګر  ما مطابق قاعده حروف صدا دار، دربین دوحرف ساکن حرف (ا) را اضافه نمائیم از واژه (تن) واژه (تان ) بدست می اید .
  در این صورت ما درزبان پشایې برای بدست اوردن واژه (افغانستان) که، با معانی ومفهوم شان چګونه بدست میایدتحت غور وبررسی قرارمیدهیم :
در واژه ترکیبې (افغانستان) دیدیم که، (افغان ) اسم خاص وحرف (س) حرف نسبتی است،با موجودیت حرف(س) درادامه اسم مانند (افغان) که، از ان با اضافت حرف نسبتې (س) از (افغان )، (افغانس ) بدست میاید که،معنی ومفهوم ان (از افغان / دافغان ) میشود وبا جمع کردن قسمت سومی واخری ان که فعل( تن ) یا (تان) است که ، به معنې ( هستند / دي) است نام افغانستان را از جمع نمودن پارچه های بدست امده فوق چنین بدست میاوریم .
افغان + س + تن / تان ومعنی هریک از این پارچه ها ( افغان = اسم خاص) + ( س= حرف نسبتی) و(تن/ تان = هستند) که،فعل است بدست می ایند، حالا به ایجاد معادله میپردازیم :
( افغا ن + س + تن/ تان )  = ( افغا نس تن / افغا نستان ) حال به ایجاد معنی ومفهوم ان میپردازیم:
برعلاوه توضیح وتشریح  سه وآژه ترکیبی فوق الزکر( تن / تان ) درزبان پشایې از زمان باستان تا اکنون درادبیات زبان پشایې به معنی ( تن / تان = ستون ،پایه ،بنیاد ،اساس ) موجود بوده وروزمره از ان درادبیات زبان پشایې استفاده میشود.
تن  :  زبان پشایې؛ در دری، فارسی ( ستون / پایه ، چوب استناد عمودی ) را ګویند که در وسط خانه بزرګ ،دالان ویا برنده خانه ) درزیر تیر بزرګ وقوی برای مقاومت بیشتر بام ها (چت ها) مانند ستون های خانه ها، مساجد،تالارها به شکل بتون (سیخ وسمنت،خشت، چوب، ګل ) وغیره ساخته میشوند،تا انسانها منحیث خانه وکاشانه اصیل،محل بود وباش مطمئن ودایمې دران زندګی نمایند معنی میدهند ومفهوم خانه، کاشانه ومحل اصیل بود وباش را میرساند که،درنتیجه خانه، ده، قریه،ولسوالی، ولایت درمجموع همه کشور را که، مردمانش تحت یک بیرغ،یک قانون منحیث شهروندان دریک جغرافیه مشترک زندګی مینمایند مفهوم بزرګ میهن، وطن رامیرساند . بنابراین (تن / تان= بودن ،زندګی کردن ،ستون ،پایه ،بنیاد ،هستی ، میهن /هیواد) یک وطن است !
اصلا توضیح وتشریح واژه ترکیبی افغانستان وهمه (تن  و تان )های مشابه باهمدیګر یکسان بوده معنی ومفهوم زیبای (زیست،زندګی) را میرساند !
حالا که ما چګونګی  معنی ومفهوم نام ترکیبی افغانستان را دانستیم که :
افغان = اسم خاص .
س   = حرف نسبتې اسم است.
تن / تان = هستې، بودن ،ستون،پایه .....معنی میشود .
بنا برین افغانستان به شکل ( افغانس + تن / تان افغانس تان = افغانس تان/افغانس تن درست است ، نه اینکه بګوئیم ( افغان ستان ) دراینجا حرف (س) حرف نسبتی است برای واژه ( افغان )،پس درتعریف (افغانستان ) باید ګفت که، خانه یې افغان / دافغان ځای / افغنس تنی !
یاداشت : از تعریفات و توضیحات فوق چنین برمیاید که ، واژه ترکیبی افغان ستان نیست،اصلش افغانس تن/ تان است . امید است دانشمندان وپژوهشګران زبان به معنی واصلاح نام ترکیبی (افغانستان/افغانستن ) توجه مبذول دارند .
با احترام.
احمدجان ( ماڼو). دنمارک.

ﭘﺸﻪ ﻳﻲ ﺍﺩﺑﻲ ﺑﻬﻴﺮ ﭘﺮﺍﻧﺴﺘل شو

ﺩﺍﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ ﭘﺸﻪ ﻳﺎﻧﻮ ﺳﺮﺗﺎﺳﺮﻱ ﺷﻮﺭﺍ
ﺧﺘﻴځﻮ ﻭﻻﻳﺘﻮﻧﻮ ﺩ ﭘﺸﻪ ﻳﻲ ځﻮﺍﻧﺎﻧﻮ ﺳﺮﺗﺎﺳﺮﻱ ﺷﻮﺭﺍ
___________________
ﭘﺸﻪ ﻳﻲ ﺍﺩﺑﻲ ﺑﻬﻴﺮ ﭘﺮﺍﻧﺴﺘې ﻏﻮﻧډﻱ ﺗﻪ ښﻪ ﺭﺍﻏﻼﺳﺖ!
ﭘﺸﻪ ﻳﻲ ﺍﺩﺑې ﺑﻬﻴﺮ ﺍﻧﺠﻪ ﻭېګﺲ ﻟړﻭ ﺑﻴﻨﺎﻳﻨدې خیرېدې ایچو! ________________
پرون سه شنبې ورځ د ختیځو ولایتونو د شورا په نوښت یو بل تاریخي ګام پورته شو,تاریخ به يي
لیکي, هغه تاریخي ګام د پشه يي ادبي بهیر رامینځته کول وو,چې پرون يي عملا د زون شورا په مرکزي دفتر
کې پرانستې مراسم ترسره شو, دا یو نوی ابتکار و چې باید په پشه يي ژبه کې هم بهیر موجود وي چې تر دې مخکې شتون نه درلود څنګه چې نور ټول قومونه داسې بهیرونه خاوندان وول او مونږ ترې محروم و خو نیکمرغه د عبدالسلام رسولي صیب په مشری دغه نوښت هم په پشه یانو تاریخ کې ثبت شو.
له دې وروسته به نور پشه يي ژبې لیکوالان,شاعران فرهنګيان او ادیبان به خپل مشاعرې کوي او د خپل ژبې پیاوړتیا په پار به له ده ادرسه ګټه واخلي.
د پشه يي ادبي بهیر غونډې ترڅنګ د شورا نوبتي ناسته هم و چې پیل وینا لپاره د شورا عمومي رييس خبرې وکړې رییس د ټولو ګډونوالو ته ښه راغلاست او خیر مقدم وویلې او د خپل ټول کړي مبارزې او فعالیتونو بشپړ راپور هم د ګډونوالو حضور ته وړاندې کړه, دغه راپور,رییس ډېر په جرات خپل قوم سره شریک کړه
رییس د بعضو شوم اهداف لرونکو ځوانانو په اشاره وویل چې ځینې ځوانان بیا داسې ادعا کوي چې ګواکې
رییس په خپل قوم باندې خدای مکړه تجارت کوي خو دا مطلق غلط دي څوک چې داسې ادعا کوي راشي ماسره دې کینې او په ما یي ثابت کړي خپل اسناد او مدارک دې وړاندې کړي که په ما يي ثابت کړه هر څه چې قوم ماسره کوي زه ورته تیار یم خو ناحقې ټاپې او تور داغونه دې زمونږ په سپینه لمنه کې نه لګوي هغې وویل مونږ سره شخصي تر اوسه یو کرډېټ کار په اندازه هم مرسته چا نده کړي داسې ډېر پېښ شوي چې اکثره وخت د قوم په سر مصرف زما شخصي له جېبه شوي آن زه په همده پوروړی شوی یم خو ما پروا نده کړئ او نه به کوم ځکه دغه قوم په مونږ ټولو حق لري باید خپل توان مطابق ورته مالي او ځانې منډه ووهو,
ددې خبرو ترڅنګ خپل ځینو لګښت لېست هم ګډوانوالو باندې واوروله چې هغې لېست کې د سل روپو نیولی آن لس زرو پورې شامل و, دغه لېست بیا د زړه له درده شریک کړه چې ویل که څوک راسره حساب کوي نو ورته تیار یم او ماسره ټول کړي مبارزې یاداشت موجود دی.
د خپل خبرو په پای کې ځینو راتلونکو د افغانستان په سطحه پلانونه یادونه وکړه او ځینې ځوانانو ته نوي موقیفونه هم ور وسپارل.
دا يي هم راتلونکي افغانستان پر سطحه پلانونه:
1. ﭘﺸﻪ ﻳﺎﻥ باید ﻳﻮ ځﺎﻧګړﻱ ﺑﻴﺮﻍ ﻭﻟﺮﻱﺍﻭ ﻫﺮ ﮐﺎﻝ دغه ﺑﻴﺮﻍ ﺍﻭﭼﺘﻮﻟﻮ ﻭﺭځ دې ﻭټﺎﮐﻞ ﺷﻲ, ﻟﮑﻪ ﺯﻣﻮﻧږ ﻣﺸﺮ
ﺩﺭﻭﻧﺪ ﻗﻮﻡ پښتنو د ﭘښﺘﻮﻧﺴﺘﺎﻥ په نامه ﺑﻴﺮﻍ بهﻫﺮﮐﺎﻝ ﻟﻤﺎﻧځﻞ ﮐﻴﺪﻩ ﮐﻠﻮﻧﻪ ﻭﺷﻮﻝﺩﺍ ﺩ ﭘښﺘﻨﻮ ﺑﻴﺮﻍ ﻧﻪ ﺍﻭﭼﺘﻴږﻱ ﻫﻴﻠﻪ ﺩﻩ چې ﭘښﺘﺎﻧﻪ ﻣﺒﺎﺭﺯ ﻣﻠګﺮﻱ ﭘﺪې ﻏؤر ﻭﮐړﻱ.
ﭘﺸﻪ ﻳﺎﻧﻮ ﺑﻴﺮﻍ ﺭﺍﻣﻨځﺘﻪ ﮐﻮﻟﻮ ﮐې ﺑﻪ ټﻮﻝ ﻗﻮﻡ ﻣﺸﺮﺍﻧﻮ ﺍﻭځﻮﺍﻧﺎﻧﻮ څﺨﻪ ﻧﻈﺮﻳﺎﺕ ﺭﺍټﻮﻝ ﺷﻲ.
2. او بل ﭘﮑﻮﻝ ﭼې ﺩ ﻧﻮﺭﺳﺘﺎﻥ ﺍﻭ ﭘﺸﻪ ﻳﻲ ﻗﻮﻡ ګډ ﮐﻠﺘﻮﺭ ﺩﻯ ﻫﻴﻮﺍﺩ ﭘﻼﺯﻣﻴﻨﻪ ﮐې باید هرکال په ګډه په شاندارو مراسمو ﻭﻟﻤﺎﻧځﻞ ﺷﻲ.
3. دده ترڅنګ باید ﻫﺮﮐﺎﻝ ﭘﻪ ﺣﻤﻞ ﮐې ﭘﺸﻪ ﻳﻲ ﻣﺸﺎﻋﺮﻩ ترسره شي ﺩګﻼﺏ ګﻞ ﻳﺎ ﺑﻞ ﺩﺍﺳې کوم ﻣﺸﻬﻮﺭ ګﻞ ﻳﺎ ﺗﺎﺭﻳﺨﻲ ځﺎﻳﻮﻧﻮ وي,ﭘﺪې ﻫﮑﻠﻪ ﻫﻢ ﺗﺎﺳﻮ ټﻮﻝ ﻧﻈﺮﻳﺎﺕ ﺍړﻳﻦ ﺩي.
4. ﭘﺸﻪ ﻳﻲ ژﺑﻲ ﻟﭙﺎﺭﻩ ﻳﻮﻩ ﻭﺭځ ځﺎﻧګړﻱ ﺷﻲ ﭘﻪ ﺩﻏﻪ ﻭﺭځ
ﻧﻮﻣﻮﺗﻲ ﻟﻴﮑﻮﺍﻻﻥ ﺍﻭ ژﺏ څﻴړﻭﻧﮑېﺩﻋﻮﺕ ﺷﻲ ﺍﻭ ﭘﻪ ﭘﺸﻪ ﻳﻲ ژﺑې ﭘﻪ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺧﺒﺮې ﺍﺗﺮې ﻭﺷي.
د غونډې په وروستیو کېﺩ ﺩﺭﻩ ﻧﻮﺭ ﮐې ﭘﻴښې ﺷﻮﻱ ﺷﺨړﻱ ﺩ ﺣﻞ ﺍﻭ ﺩ ﺷﻬﻴﺪﺍﻧﻮ ﺣﻖ ﻏﻮښﺘﻨې ﻟﭙﺎﺭﻩ ﻫﻢ ﻧﻈﺮﻳﺎﺕ تبادله شول.
ﭘﻪ ﻧﺎﺳﺘﻪ ﮐې ﺩ څﻠﻮﺭﻭ ﻭﻻﻳﺘﻮﻧﻮ ځﻮﺍﻧﺎﻧﻮ ﺭييساﻧﻮ ﻫﻢ ﺧﭙﻠې ﻻﺳﺘﻪ ﺭﺍﻭړﻧې ﺍﻭ ﺧﭙﻞ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﺷﺮﻳﮏ
ﮐړﻝ ﺷﮑﻴﺐ ﺷﺮﻳﻔﺰﻯ ﺩﻧﻨګﺮﻫﺎﺭ
رییس، ﻣﺤﻤﺪ ﺣﺴﻴﻦ ﺳﺠﺎﺩ ﺩﻟﻐﻤﺎﻥ
رییس،ﻧﺠﻢ ﻧﻮﺭﺳﺘﺎﻧيﺩ ﻧﻮﺭﺳﺘﺎﻥ
ﺭييس،ﺍﺣﻤﺪ ﺫﮐﻲ ﺩﮐﻮﻧړ ﺭييس
_____________
ﻻﻧﺪﻱ څﻠﻮﺭ ځﻮﺍﻧﺎﻥ ﭘﻪ ﺷﻮﺭﺍ ﮐې ﻧﻮﻱ ﺩﻧﺪﻭ ﻟﭙﺎﺭﻩ ﻭټﺎﮐﻞ ﺷﻮ.
1. ﺭﺣﻤﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺩ ﺯﻭﻥ ﻓﺮﻫﻨګﻲ ﮐﻤﻴټﻲ ﻣﺴﻮوﻝ
2. څﺎﺭﻧﻮﺍﻝ ﻣﻘﺎﻡ ﺧﺎﮐﺴﺎﺭ ﺩ ﺯﻭﻥ دوهم معاون
3. ﺍﺣﻤﺪ ﺷﺎﻩ ﻫﺎﺷﻤﻲﻣﻨﺸﻲ ﻣﻌﺎﻭﻥ
4. ﭘﺮﻭﻳﺰ ﺳﻴﻼﺏ ﺩ ﺯﻭﻥ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺗﻮ ﮐﻤﻴټﻲ ﺭﻫﺒﺮﻱ ﻏړﻯ ﭘﻪ ﺗﻮګﻪ ﭘﻪ ﺷﺮﻳﮑﻪ ټﻮﻟﻮ ﻭﺭﺗﻪ ﻣﺒﺎﺭﮐﻲ ﻭﻭﻳﻠﻪ ﻧﺎﺳﺘﻪ ﭘﻪ ﺩﻋﺎ ﺳﺮﻩ ﭘﺎﻯ ﺗﻪ ﻭﺭﺳﻴﺪﻩ.
یو تلپاتې آزاد سمسور او ښېراز افغانستان په هیله!

سرچینه : زاهد الله روښان فیسبوک پاڼه

آثار باستانی مناطق پشه يی نشين

محمد زمان کلمانی پشه يی ها يکی اقوام بومی افغانستان اند که از گذشته های خيلی دور به اين سو اکثراً در دامنه های کوه هندوکش بويژه مناطق جنو...